زنان و طالبان؛ داستان سرکوب و حذف سیستماتیک!

طارق قاسمی

راه و رسم طالبان هرچند از دوره حاکمیت قبلی این گروه مشخص بود، اما در جریان مذاکرات دوحه و آنچه سخنگویان و مبلغان این گروه در رسانه‌های بین‌المللی در پیش گرفتند، نشان از یک منافقت بزرگ در باره دیدگاه و ایدئولوژی طالبان نسبت به زنان و دختران می‌داد.

برخی آدرس‌های مشخص نیز به صورت سیستماتیک و حرفه‌ای «قصه تغییر» دیدگاه‌های طالبان را نسبت به دوره قبلی حکمرانی شان از طریق رسانه‌ها، اتاق‌های فکر و شبکه‌های اجتماعی به خورد مردم دادند تا ملت خسته از جنگ افغانستان باور کنند، گروه تروریستی که سه دهه کارنامه سیاه در قبال مسایل حقوق بشری، حقوق زنان، آزادی بیان، حکومت‌داری و تعامل با مردم دارد، اینک سر به راه شده و می‌تواند همانند یک عضو نورمال در جامعه انسانی زندگی بدون خشونت و دگم‌اندیشی داشته باشد.

بنا بر این، داستان تغییر طالبان در ذهن مردم تزریق شد و روند تطهیر گروه تروریستی و مافیایی در سطح سیاسی و اجتماعی آغاز گشت؛ چیزی که به مرور زمان در دو سه سال پسین از طالب چهره‌ای متعارف در سطح یک گروه سیاسی با نیروی مسلح آزادی خواهانه ترسیم کرد. اما در کنار عدم تغییر پذیری بنیادینی که ایدئولوژی افراطی طالب دارد، از یک جهت به صورت کلی تغییر کرده و آن نیز نفاقی است که در میان این گروه ایجاد شده است.

در گذشته حرف و عمل طالب یکی بود، مثلاً وقتی کسی را می‌کشت به آن اذعان داشت و در فکر رعایت جانب جامعه جهانی نیز نبود، اما اکنون این گروه به شدت نفاق می‌ورزد و حرف سخنگویان آن در رسانه‌ها، اظهارات مقام‌های آن در تریبون‌ها با عمل بازوی مسلح و استخباراتی طالب به هیچ عنوان یکی نیست؛ زیرا ضرورت زمانه ایجاب می‌کند که جانب جامعه جهانی را برای کسب مشروعیت خارجی نگه‌دارد، در حالی که در بعد داخلی همان راه و رسم دو دهه قبل را به منصه اجرا می‌گذارد.

روی این اساس افراطی، دگم، مردسالارانه، قبیلوی و بنیادگرایانه است که رابطه طالبان با زنان تعریف می‌شود و فراتر از آن در دایره فکر و عمل طالبان فضایی برای اندیشه متفاوت وجود ندارد؛ زیرا گروه طالبان که به صورت سنتی در مدارس پاکستانی آموزش دیده‌اند و خاستگاه آن‌ها نیز مناطق به شدت بسته و عقب مانده قبایلی است، به صورت خودکار نمی‌تواند رابطه‌ای معنا دار با حضور زنان در چارسوی امور اجتماعی، فرهنگی، اداری، تجاری و سیاسی داشته باشد.

با این وصف، نباید دور از انتظار باشد که نگاه طالبانی به زنان، در واقع نگاه ابزاری و جنسی است؛ زیرا در تمام دستگاه آموزشی و زیست محیطی که پدیده‌ای به نام طالب در آن متولد شده و رشد و نمو یافته و آموزش دریافت کرده، نگاه‌ها به زن جز به عنوان ابزار فریب انسان و تجسیم شیطان از یک طرف و شئ وارگی در تملک مرد، چیز دیگری نبوده است و نیست.

پس در دستگاه فکری و ایدئولوژیک طالبان و گروه‌های برادرخوانده با آن، زن فراتر از ابزاری در دست شیطان برای فریب مردان، ابزار اطفای شهوت و دستگاه تولید نسل ارزش ندارد. با این نوع دید و طرز فکر در باره زن، بدیهی است که نخست، شخصیت زن به عنوان یک انسان مستقل در حد یک جسم برای بهره برداری مردان تقلیل می‌یابد و سپس ارزش گذاری می‌شود. یعنی ارزش زن در تفکر طالبانی در واقع با متر و معیار فرزند آوری و ارائه خدمات جنسی در بستر مرد سنجیده می‌شود که این خود شی وارگی زنان را تشدید کرده و به صورت خودکار از جامعه حذف می‌کند.

در دستگاه فکری که زن فقط جزء مایملک مردان حساب شوند، با فرزند آوری و ارائه خدمات جنسی برای مرد ارزش گذاری شوند و در خانه بمانند تا ایمان مردان ترک بر ندارد، چگونه می‌تواند توقع داشت که زن را همانند مرد دارای شخصیت و حیثیت و ارزش بداند.

بنا بر این، حذف زنان از عرصه اجتماع، تجارت، بازار کار، فرهنگ، سیاست و دولت، به صورت سیستماتیک در منظومه فکری طالبان وجود دارد و هر نوع مواجهه این گروه با زنان در واقع برایند این منظومه فکری است که در اجتماع کشور پیاده می‌شود.

سرکوب زنان، بسته ماندن مکاتب، تقلیل حضور دختران در دانشگاه‌ها، حذف زنان از ادارات دولتی به بهانه‌های مهیا نبودن زمینه کاری مصئون، نگاه ابزاری و جنسی به زنان، فاحشه خواندن زنان مبارز و آگاه و حصر زنان در خانه‌ها، محرومیت از سفر، اعمال شرط داشتن محرم در بیرون از خانه و زدودن آثار و علایم حضور زنان در دولت و اجتماع به هیچ عنوان برخاسته از عدم مصئونیت و شرایط اضطراری نبوده و تصادفی نیز نیست.

روی این ملحوظ، سیاست طالبان در قبال زنان و طرز دید این گروه نسبت به نیم پیکر جامعه در واقع نسبت به سیاست‌های دوره قبلی شان اندک‌ترین تفاوتی نداشته و اگر وضعیت امروز همانند دو دهه قبل باشد، بدون شک هر زنی که از خانه برون شود، شلاق خواهد خورد.

موضوع مهم دیگر این که نفاق طالبانی فقط در شهر کابل و تا جایی در شهرهای کلان مثل هرات و مزارشریف و قندهار و جلال‌آباد احتمالاً پیاده می‌شود؛ زیرا اگر از همین کابل چند کیلومتر به سوی شهرهای کوچک حرکت کنید، زنان کاملاً حذف شده و اثری از آن‌ها در سطح شهر و بازار دیده نمی‌شود.

از رابطه طالبان با زنان فقط می‌توان یک نتیجه محتوم گرفت و آن نیز مبتنی بر سرکوب، حذف، تجرید و ایزوله کردن تام و تمام در همه ابعاد است؛ چیزی که در حکومت دو دهه قبل این گروه کاملاً اعمال شده بود و آنچه از قراین پیداست کم کم در حکومت مجدد آن‌ها نیز در حال اتفاق افتادن است.

Back to top button