با رادیکالیزم طالبانی معارف کشور به کدام سو میرود؟
اخیراً گروه طالبان از جابهجایی ها در برخی ادارههای دولتی زیر کنترول این گروه خبر داد. در این جابهجاییها برخی والیهای طالبان از یک ولایت به ولایت دیگر رهسپار شده و شماری نیز در پستهای متفاوت منصوب شده است. اما آنچه بسیار بحث برانگیز است، تبدیلی سپرست وزارت معارف و سپردن سکان این وزارت به دست یکی از رادیکالترین و در همین زمان بیسوادترین اعضای گروه طالبان است؛ چیزی که به باور برخی کارشناسان، در کل نظام معارف را در کشور از بیخوبن نابود خواهد کرد.
نویسنده: طارق قاسمی
برخی منابع در مورد مولوی حبیبالله آقا گفتهاند که او نه سواد مکتبی و نه مدرسهای ندارد و ظرفیتاش برای سکانداری وزارت مهم و خطیری مثل معارف در واقع بیشتر ضد معارف است تا مدیریت امور این وزارت. اما از آنجایی که طالبان در گماشتن افراد غیر مسلکی و فاقد سواد حتا اساسی در ادارههای مهم سابقه بسیار خطرناک دارند، این چنین انتصابها نیز دور از ذهن نبوده و نباید توقع داشت که در چنین پستی غیر از اعضای نزدیک به رهبری طالبان کسی دیگر گماشته شود.
هرچند گفتههایی وجود دارد مبنی بر این که مولوی نورالله منیر سرپرست قبلی وزارت معارف از افراد طرفدار بازگشایی مکتبهای دخترانه فراتر از صنف ششم بود و روی این ملحوظ کنار زده شده است، اما با توجه به اظهارات اخیر او در ارزگان بعید به نظر میرسد که چنین ادعایی درست باشد. بلکه باید اذعان کرد که طالبان به عنوان یک گروه فوقالعاده رادیکال و بنیادگرا، در کل با معارف عصری از بیخوبن مشکل داشته و این مامول خود را در اشکال و انحای گوناگون بروز میدهند.
طالب که خاستگاه خود مدرسه را میداند، شکی نیست که در قرائت این گروه مکتب پدیدهای مدرن و تبعاً غربی تعریف میشود و «حرام». از این منظر، وزارت معارف همان قدر برای طالب خطرناک است که مثلاً رسانههای آزاد و آزادی بیان و حضور زنان در اجتماع. این موضوع از آنجا به روشنی درک میشود که عبدالباقی حقانی وزیر تحصیلات عالی طالبان گفت با آموختن علوم عصری ره به جایی نمیتوان برد و علم اصلی باید در مدرسه آموخته شود.
بنا بر این، قرائت طالبانی از دین و نصوص و متون مذهبی، در واقع بر رد نظام و میکانیزم آموزشی مدرن تعریف شده و هرگز با آن آشتی نخواهد کرد، پس بر این مبنا است که در نظام فکری طالبان معارف جایگاه خود را از دست میدهد و در حد یک اداره زاید و بیمعنی تقلیل مییابد که فقط بار دوش بودجه دولت است و ناگزیریهای جهانی و عصری حاکمیت طالبان را وادار به نگهداشتن آن میکند. اگر مساله ناگزیری نباشد، وزارت معارف و تحصیلات عالی به سرنوشت کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون انتخابات دچار میشد.
پس مولوی حبیبالله یا نورالله تفاوتی در سرنوشت و مدیریت وزارت معارف نخواهد داشت؛ زیرا طالبان از همان تهداب با معارف عصری مشکل دارند.