طالبان ناتوان در تامین امنیت و حکومتداری!
طارق قاسمی
انفجار در مسجد گازرگاه هرات که هنگام نماز جمعه رخ داد و یکی از ملاهای طرفدار طالبان را نیز کشت، در واقع زنجیرهای از ناامنیهای اخیر است که به صورت روزانه در نقاط مختلف کشور رخ میدهد، اما به دلیل سرکوب شدید و سانسوری که طالبان بر رسانهها و جریان اطلاعرسانی وضع کردهاند، شمار زیادی از رخدادهای امنیتی رسانهای نمیشود یا هم به گونه درست رسانهها به آن پرداخته نمیتوانند. چنین مواردی هرچند به رسانهها درز میکند، اما به دلیل نظارت شدید طالبان بر رسانههای داخلی و خبرنگارانی که در ساحه حضور دارند، یا کاملاً خاموش میماند و یا ابعاد به درستی بازتاب داده نمیشود.
از جانب دیگر، طالبان همانند همه جریانهای مافیایی و جرمی و تروریستی همتای خود، اکت و ادای حکومت و دولت را به نمایش میگذارند، ولی آنچه به عنوان که درامه کاملاً مضحک و دلقکوار به چشم میخورد، قابهای کج و کوله از تصاویری است که گنگ و مبهم و نامفهوم از برابر چشمان ما میگذرد و سرانجامی جز تباهی و فساد و ابتذال ندارد.
ناتوانی در تامین امنیت:
طالبان گروهی است که از بدو تاسیس تا امروز فقط ماموریت جنگی و استخباراتی داشته و هرگز برای تامین امنیت و بر قراری آرامش پرورده نشده است. این گروه در دو دهه گذشته نیز نشان داد که فقط در جنگ و تباهی و ویرانی تخصص دارد و ایجاد ناامنی در واقع نام دیگر همین گروه است که امروز از بد حادثه بر سرنوشت یک ملت حاکم شده است. گروهی که تا یک سال قبل هرجا حمله انتحاری، انفجار، ماین گذاری، ترور هدفمند و ایجاد رعب و وحشت میشد، نام آن در ذهن و روان مردم میگشت، اکنون بر سرنوشت همان مردم حاکمیت یافته و مدعی تامین امنیت میباشد.
چند روز پیش ویدئویی از یکی از اعضای این گروه در رسانههای اجتماعی دست به دست شد. در این ویدئو جوانکی دیده میشود که با افتخار میگوید مسئول ترورهای هدفمند در کابل بوده است. این موضوع نشان میدهد که طالبان فقط ناامنی ایجاد میکنند نه امنیت، در واقع ماهیت جرمی و تروریستی طالبان با امنیت و آرامش همدلی ندارد.
برگردیم به روز جمعه، در جمعه گذشته انفجار در مسجد گازرگاه هرات رخدادهای دیگر را زیر شعاع قرار داد، در حالی که در همان روز چند رویداد امنیتی دیگر نیز در کابل، تخار، هلمند و فاریاب رخ داده بود. شامگاه همان روز چند راکت به منطقه دهمزنگ شهر کابل اصابت کرد. در تخار هواپیماهای ناشناس چند نقطه را در ولسوالیهای درقد و ینگیقلعه تخار هدف قرار دادند، در فاریاب دو طالب کشته شد و در هلمند نیز هواپیماها بمباران کردند.
پس در حکومت آنچنانی طالبان فقط در یک روز شاهد حملههای زنجیرهای بودیم که این مساله کاملاً ادعا طالبان را مبنی بر تامین امنیت نفی میکند.
گذشته از این، کسانی در رخدادهای اخیر انفجاری و انتحاری هدف قرار گرفته شدهاند که به شدت از سوی استخبارات این گروه محافظت میشدند و حلقه امنیتی آن به نظر نفوذ ناپذیر میرسد. ملا شیخ رحیم حقانی از مهمترین متفکرین طالبان چنان حلقه امنیتی سخت و سفت داشت که ترورش به وسیله عاملی که داعشی خوانده شد، شگفتی آور بود. همچنان ملا مجیب الرحمان انصاری نیز دست کم 13 محافظ داشت، اما عامل انتحاری توانست خودش را به نزدیک او برساند و هلاکش سازد.
اکنون پرسش اساسی این است که چرا طالبان نمیتوانند موفقیتی در تامین امنیت داشته باشند و چرا حلقات امنیتی و استخباراتی این گروه در برابر مهاجمان به اصطلاح دشمن ناتوان و ضعیف و دارای خلا است؟
اگر در یک کلام پاسخ بدهیم، خیلی ساده است: خود طالبان تروریست هستند.
اما اگر کمی در ساختار، نوع ایدئولوژی، کارنامه سی دههای و حکومت یک ساله این گروه در افغانستان دقت کنیم، به عینه میبینیم که این گروه خود عامل به وجود آمدن نوع خاصی از تروریزم به نام انتحاری، ماین جاسازی شده، ترور هدهمند و گروگانگیری بوده و در واقع عامل اساسی ناامنی و رشد تروریزم در افغانستان هستند. به سر و وضع اعضای طالبان دقت کنید، یک حمله کننده انتحاری چه تفاوتی با پوشش یک طالب دارد، چه تفاوتی با تفکر یک طالب دارد و چه میکانیزمی جز سازو کار طالبان برای رسیدن به هدف خود میتوان بشناسد.
پس با این وصف، وقتی گروه طالبان خود عامل ناامنی، ترور، هراسافکنی، رعب، وحشت و دهشت در سراسر کشور باشد، چطور میتوان انتظار داشت که این گروه برای مردم امنیت را تامین کند.
ناتوان در حکومتداری:
روی دیگر سکه طالبان در آوردن ادای حکومتداری نورمال است. این گروه تلاش میکند، چنین القا کند که یک دولت نورمال است و همانند هر دولت دیگر میتواند دارای ساز و برگ ملکی و نظامی و استخباراتی و قانونی باشد، اما واقعیت میدانی هم در دوره قبلی حاکمیت این گروه و هم اکنون ثابت کرده که طالبان هرگز نتوانستند یک حکومت متعارف تاسیس کنند؛ زیرا ماهیت تروریستی و مافیایی این گروه در واقع مطلقاً مخالف حکومت داری متعارف بوده و ذاتاً نمیتوانند به صورت متعارف رفتار کنند.
اگر به کارنامه این گروه در برابر سیلزدگان در نقاط مختلف کشور نگاهی بیندازیم، به خوبی در مییابیم که افغانستان از 24 اسد سال 1400 به اینسو کاملاً بدون دولت، بدون قانون، بدون ساختارها و میکانیزمهای دولتی و در یک خلای سیاه سقوط کرده است؛ زیرا زمانی که گروه حاکم مشروعیت نداشته باشد، ماهیت آن تروریستی و مبتنی بر نگاه حاکم و رعیت باشد، زحمت عرضه خدمات را نیز به خود نمیدهد.
روز پنجشنبه ملا امیر خان متقی وزیر خارجه این گروه در مقر وزارت خارجه در نشستی به منظور جلب کمک برای سیلابزدگان برگزار شده بود صراحتاً ابراز عجز و ناتوانی کرد و گفت که ما نمیتوانیم به این حجم از ویرانی پاسخ بدهیم.
اظهار عجز ملا متقی در مقر وزارت خارجه، بازی سرکس طالبان را در هنگام پاندمی کرونا به ذهن آدم میآورد، آنگاه که با دلقک بازی چند متر پارچه سفید را روی چند تا میز مکاتب انداخته و چند ملای بیسواد را به عنوان داکتر و عوامل مبارزه با کرونا به خورد رسانهها دادند. از آن نمایش مضحک تعهد و توانایی طالبان تا این اظهار عجز و ناتوانی فقط یک تفاوت وجود دارد، آن زمان مردم میخندیدند، اما اکنون باید بگریند و خاموش باشند.