افزایش خشونتهای خانوادهگی در دوران طالبان
نوشته از: تمنا رضایی
خشونت به هر نوع رفتار و الفاظی گفته میشود که باعث آسیب یا آزار افراد دیگر شود. خشونت بر هر فرد (زن و مرد) ممکن است واقع شود؛ اما خشونت بر زنان به طور گسترده در سراسر جهان وجود دارد. زنان همواره در خانه و اجتماع مورد خشونت قرار گرفتهاند. از این میان خشونتهای خانگی رایجترین نوع خشونت علیه زنان است.
در اعلامیه محو خشونت علیه زنان؛ خشونت به معنای هر گونه عمل خشونتآمیز بر اساس جنسیت که موجب بروز آسیبهای جسمی، جنسی و روانی یا رنج و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام این اعمال، محرومیتهای اجباری یا اختیاری از آزادی در زندهگی خصوصی و اجتماعی میشود.
افغانستان از جمله کشورهایی است که بیشترین وقایع خشونتهای خانگی علیه زنان را دارد. جنگ، فقر، بیسوادی، رسم و رواجهای ناپسندیده، ضعف حاکمیت دولت و… از جمله شایعترین علتهای خشونت خانگی در این کشور است.
به گزارش سازمان ملل متحد در افغانستان از هر ۱۰ زن، ۹ تن آن در زندهگی خانوادگیشان قربانی خشونت میشوند.
زنان متاثر ممکن هر نوع خشونت (جسمی، جنسی و روانی) را تجربه کنند.
بیشترین خشونتها علیه زنان که در کشور به ثبت رسیده، خشونتهای جسمی (فزیکی) مثل؛ لت و کوب، قتلها، تیزاب پاشی، قطع اعضای بدن و… اند.
خشونتهای روانی شاید همواره گزارش نشود؛ اما بیشترین نوع خشونتی است که ممکن هر زن افغانستانی در طول عمر خود حداقل یکبار تجربه کند.
خشونت جنسی خشونت مبهم همراه با سکوت. خشونتی که قربانی ترجیح میدهد سکوت کند تا این که صدا بلند کند و کشته شود. تجاوز و آزار و اذیت جنسی از سوی اقارب؛ همیشه مبهم و پشت پردهها باقی میماند. ترس از مجازات و حفظ آبروی خانواده، قربانی را وادار به سکوت میکند.
طی بیست سال اخیر (سالهای پس از حاکمیت دوره اول حکومت) جامعه جهانی و نهادهای مدافع حقوق زنان، برای مبارزه با خشونت علیه زنان تلاش نمودند. از تبلیغ در مورد حقوق زنان برای مردان خانواده تا ایجاد نهادهای حقوقی برای زنان قربانی خشونت؛ اما بلند رفتن سطح تحصیل زنان و مردان اثرگذارترین عامل در کاهش خشونت محسوب میشود. با آن هم نمیتوان گفت که خشونتهای خانگی به طور کلی از بین رفته است؛ زیرا هنوز خشونتها خانگی علاوه بر مناطق حومه و روستای، در شهرهای بزرگ چون کابل به تعداد زیاد وجود دارد.
پس از ۱۵ اگست ۲۰۲۱ روزی که نظام جمهوری سقوط کرد و نظام طالبانی به وجود آمد؛ زنان یک بار دیگر به حاشیه رفتنند. همه دستآوردهای زنان از بین رفت. زنان طی این سالها برای به دست آوردن حق کار، حق تحصیل و آزادی در تصمیمهای مهم زندهگی چون ازداوج؛ ابتداد از محیط خانه و خانواده مبارزه را شروع کردند. قربانی دادن، سختی کشیدن تا به حقوقشان دست یافتند.
با ایجاد حکومت طالبانی؛ دموکراسی بیمعنی شد. آزادی اندیشه و آزادی بیان از بین رفت. زنانِ شاغل و دانشآموز خانهنشین شدند. فضا برای مردان زن ستیزِ فرصتطلب باز شد و زنان یکبار دیگر دوره شدید خشونتهای خانگی را تجربه میکنند. به وجود آمدن نظام حکومتی زن ستیز، بسته شدن خانههای امن، لغو وزارتهای امور زنان و کمسیون حقوق بشر خشونت علیه زنان را بیشتر از پیش تشدید میکند.
در مصاحبه که با زنان شاغل و دانشجو انجام شده است، به مشاهده میرشد که حتا زنان شاغل و باسواد بعد از به قدرت رسیدن طالبان به نحوی درگیر خشونتهای خانگی شدهاند.
زنان شاغل دیگر نمیتواند نیازهای مالی خود را تامین کند و از مردان خانوانده کمک میخواهند که بعضا مرفوع نیازهای آنان از سوی مردان خانواده با خشونت روانی همراه است.
خشونتهای روانی و لفظی رفته رفته میتواند راه برای خشونتهای فزیکی را ایجاد کند.
دانشآموزان دختر که با بسته شدن مکتبها خانهنشین شدهاند، به سرنوشت نامعلوم دچار اند. آنان میگویند که خانوادههایشان آنان را بابت نامعلوم بودن آینده تحصیلی و به هدر رفته همه هزینههای تحصیلی، سرزنش میکنند و ازدواج را بهترین گزینه برای آنان میدانند.
اگر ازداوجهای اجباری بر دانشآموز باز مانده از تحصیل تحمیل شود، اوج خشونتهای خانگی به وجود میآید که پیامدهای چون فرار از منزل، خودکشی و مشکلات روحی و روانی را به وجود خواهد آورد.
در گزارشی سازمان ملل؛ وضعیت زنان قربانی در افغانستان را تاسفبار میدانند زیرا با بسته شدن خانههای امن شبکههای حمایتی از زنان قربانی خشونت از بین رفته است.
وضع قانون جدید در مورد حجاب؛ در صورتی که زنان بدون حجاب کامل (پوشانیدن تمام بدن بجز از چشمها) از خانه بیرون شوند مردان خانواده مجازات خواهند شد؛ زمینه را برای تشدید خشونتهای خانوادهگی مهیا میکند. مردان را ناطر پوشش و لباس زنها تعیین میکند و زنان هرگز حق شکایت نخواهند داشت زیرا این قانون رسمی کشور مردسالار افغانستان است.
در نتیجه وضعیت زنان آسیبپذیر بحرانی است؛ زیرا مرجعی برای شکایت وجود ندارد. خشونت علیه زنان ثبت و گزارش نشده و مجرمین مجازات نمیشوند. جامعه جهانی باید با فشار آوردن بر طالبان برای تامین حقوق زنان، راه برای کمکهای جهانی باز کنند تا بتوانند زنان و کودکان قربانی و آسیب را کمک کنند. از نهادهای جهانی مدافع حقوق زنان، انتظار میرود تا راهکارهای فوری برای کاهش، ثبت، بررسی و حمایت از قربانیان خشونت را، ایجاد کنند.