تساهل حداکثری حکومت طالبان در ارتباط بهتجلیل از جشن نوروز
تساهل حداکثری حکومت طالبان در ارتباط بهتجلیل از جشن نوروز
با توجه به تصویری که از حکومتداری طالبان در خاطرهها ثبت شده است، مردم افغانستان انتظار نداشت که حکومت طالبان بهصورت رسمی از جشن نوروز و آغاز سال نو هجری خورشیدی تجلیل کند. همین که طالبان گفته است که در ارتباط بهنوروز کدام پروگرامی ندارد، ولی مانع مردمی که نوروز را گرامی میدارد، نمیشود، حداکثر خویشتنداری و تساهلی است که طالبان نسبت بهبرگزاری جشن نوروز، از خود نشان داده است.
البته، اگر طالبان هم بگوید که مانع برگزاری مراسم و میلههای جشن نوروز نمیگردد، بازهم کسی نمیتواند بهطور آزادانه و اندیشه و خاطر جمع، با شوق و سرور لازم مراسمی برگزار کند؛ چرا که اگر سران حکومت طالبان فرمانی را صادر نماید، بازهم قدمههای پایینی و کسانی که حتی با مطبوعات و شبکههای اجتماعی بیگانه استند، به آسانی میتواند آزادیهای مردم را بهبند کشد ویا مردم را آزار و اذیت کنند. بگذریم از اینکه هیچکسی نمیتواند با موسیقی و سازوسرور ویا باحضور باهم زنان و مردان از ارزشهای گرانسنگ فرهنگی باستانی این سرزمین تجلیل نماید.
باتوجه به همینگونه رویه حکومتداری طالبان است که باوجود امنیت نسبی در کشور، از آغاز حاکمیت طالبان، روز هزاران تن هموطن ما که زیادتر آنان فعالان مدنی، مدافعان حقوق بشر، سیاستمداران آزاداندیش و بهویژه بانوان هنرمند و ورزشکار شامل میشود، بهطور فاجعهبار از مرزهای این کشور خارج میشوند.
نسبت به همین تصویر و رویکرد است که حکومت طالبان بهچالش مهم اعتماد ملی و بینالمللی مواجه میباشد؛ ورنه واقعیت این است که در طی ۴۳ سال گذشته، این اولین باری است که از نظر حاکمیت سرزمینی، صددرصد خاک به دست یک حکومت است. ولی حاکمیت امروز، تنها در اختیار داشتن زمین نیست بلکه هر حکومتی باید بکوشد تا از راه مشروع وجدان و حمایت جمعی را با خود داشته باشد. زیرا به گفته شاعر، “محبت سرزمین سازد، زمین را”. هر سیاستمدار و سیاستگر انفرادی و جمعی باید کوشد تا محبت، اعتماد و پشتبانی شهروندان یک کشور را باخود داشته باشد. اگر قدرتی هم خاک را در دست داشته باشد و محبت و اعتماد همه اقشار مختلف شهروندان را باخود نداشته باشد، مثل این است که فقط سنگر را دراختیار داشته باشد. البته این فرمول، یک قاعده عام است و فقط شامل سیاستگران و حکومتداران خاصی، از جمله حکومت طالبان نمیشود.
مردم افغانستان، با تجربهگیری از دههها تحول و تغییر رژیمهای حکومتی، بسیار بها داده و صدمه دیده است، ولی از نظر سیاسی و اجتماعی به پختگی نسبی رسیده است. بهویژه اینکه در طی ۲۰ سال گذشته که از نظر تحصیلی و فرهنگی تاحد زیادی زمینه مساعد بود و آزادی رسانه و بیان رعایت میشد، مردم از نظر فکری، به رشد و شگوفایی خاصی رسیده است. برای هیچ قدرتی ممکن نبوده که دربرابر موج گسترده وغیرقابلکنترول شبکههای اجتماعی و رسانههای آزاد، ایستادگی کند. زیرا، هیچ عملکرد حکومت، از دید ریزبین رسانههای آزاد و متعهدی که بهرسالت قلم تعهد دارد و بیطرفانه، منصفانه و مسوولانه برای گسترش و تقویه ارزشهای انسانی فعالیت میکنند، پنهان نمیماند.
برای حکومت طالبان، بهتر است تا آزادیهای فردی و جمعی مردم افغانستان را احترام گذارد و با رویه حکومتی شان، بهویژه در حکومتهای محلی که بیشتر با مردم در تماس میباشند، نشان دهد تا پس از دو دهه دوری از حکومتداری، یادگرفته است که برای اداره کشور، نه تنها بهآزادیها و حقوق اقشار مختلف مردم، احترام گذارد، بلکه باید زمینه گسترش و پرورش حقوق بشری و ارزشهای انسانی مردم افغانستان را فراهم سازد. چرا که میدان حکومتداری بهمراتب از میدان جنگ فراختر و هنر حکومتداری بسیار بسیار دشوارتر و مهمتر از هنر جنگ میباشد.