توصیههای شنیدنی یک فعال مدنی برای تمامی زنان و شهروندان افغانستان
طیبه مبارز
من به عنوان یک زن افغان، راه درست و دشوار آزادی را انتخاب کردم و پیام من به همهی بانوانی که به آزادی و آزادگی فکر میکنند این است که از مرحلهی آرزو، خیالبافی، گله و شکایت کردن از مسوولانی که چه در گذشته و چه حالا حقوق طبیعی ما را به نحوی زیر پای کرده است، بگذریم.
این یقینا تصمیم متفاوتتر و با ارزشتر از زن بودن و منفعل بودن در کشوری به نام افغانستان است، اما در عین حال راهی است که به مقاومت، پشتکار، از خودگذری و مسوولیتپذیری زیاد نیازمند است.
من همیشه از سیاست، به خاطر معاملات بیرحمانه و ناعادلانهی سیاسی داخلی و بین المللی متنفر بودم و حتی یک کتاب هم در مورد سیاست مطالعه نکردم. اما به عنوان یک زن حقوقدان، تاریخ و حقوق را تا اینجا مشتاقانه و با تمام شوق و انگیزهای که به آزادی و حق واقعی داشتم مطالعه کردم.
به نظر من آزادی هیچگاه وجود واقعی ندارد که ما آن را ببینیم، احساس کنیم و از آن لذت ببریم. زیبایی و ارزش آزادی شاید همان درک یا مبارزه برای آزاد زیستن باشد که انسانها برای خود و همنوعان خود میخواهد آن را بدست بیاورد و حفظ کند.
تاریخ نیز همیشه در حال تغییر است، که در پشت تحولات تاریخی بیشتر دستهای انسانهای سیاسی موجود است. به نظر من انسانهای سیاسی معمولا بیرحم ترین و بیوجدان ترین موجودات تاریخ بوده اند، که البته در این میان استثناهایی داریم که نباید نام و یاد خوب آنها را نادیده بگیریم.
اما هریکی از ماها به عنوان یک فرد متعارف جامعهی انسانی، مسوول زندگی اجتماعی سیاسی و مسوول در برابر هریک رایی که به نفع افراد سیاسی داده ایم و آنها را به عنوان نماینده سیاسی خود انتخاب کردیم هستیم.
بیایید جراات داشته باشیم و ازحق نگذریم!
این من و تو بودیم که با بیمسوولیتی رای دادیم و با بیخیالی تمام گذاشتیم که نظام ما با تقلبهای فروان توسط فاسدین ادارات مسوول، به نفع افراد ناشایست آلوده شود. این من و تو بودیم که با رهبر گفتنهای خود باج دادیم و باعث شدیم خودمان و حقوق ما زیر پای شود.
خیلی از افرادی که امروزه به سیاسیون بد و بیراه میگویند یا گریز و بیظرفیتی آنها را به تمسخر میگیرند، به نحوی مسوول این وضعیت هستند و نیازمند این است که یکبار به وجدان وطندوست خود، مراجعه بفرمایند.
بیایید هریک ما مسوولیت و پیامدهای زندگی اجتماعی و سیاسی مان را در حد متعارف به دوش بگیریم تا از سرزنش دیگران و قربانی دانستن خودمان رهایی یابیم. بهطوری که قانون و لوایح ما بر این پیش فرض استوار باشد که رئیس و نمایندگان ما، زنان و مردان شرافتمند و با وجدان باشند که خود را در قبال حمایت و دفاع از حقوق مردم مسوول و متعهد بدانند. زیرا ما تجربهی این را داریم که افرادی فرصتجو و متعصب نمیتوانند در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوام بیاورند و موفق شوند.
اگر عاقلانه و امیدوارانه عمل کنیم، از تجربههای گذشته میتوانیم بیاموزیم و در تمامی امور تصامیم درست که نفع همهی مردم ما باشد اتخاذ نماییم.
تاریخ سیاسی این کشور تغییر خواهد کرد و ما که خود را متعلق به این سرزمین میدانیم بیشتر نیازمند تغییر هستیم، چون هر یک ما در هنگام تحولات و تغییرات نقش خواهیم داشت.
۲۳ میزان ۱۴۰۰