اهمیت آموزش دختران

نویسنده: بصیره شیرزاد فعال حقوق زن و آموزگار
در سراسر جهان 55 درصد کودکان دختر از  ابتدايي‌ترين حقوق‌شان (درس و تحصيل) محروم‌اند.

حق تحصيل دختران از نظر دين اسلام:
قرآن کريم در آيات متعددي، آزادي کامل زنان را هم‌دوش مردان با توجه به استعداد و توانايي‌هاي خدادادي آن‌ها تصريح مي‌کند.
دين اسلام سد راه علم‌آموزي زنان نبوده و زن و مرد را به آموختن علم تشويق کرده است.
از اوايل دين اسلام، زنان از جاي و منزلت والايي در جامعه برخوردار بودند. پيامبر اسلام خود براي تربيت زنان و دختران مي‌کوشيد و آن‌ها را به آموختن علم و دانش ترغيب مي‌کرد. زنان در خانه او نه تها براي کسب علوم ديني بلکه براي کسب علوم طبيعي، رياضيات و… تحصيل مي‌کردند. قسمي که فرموده‌اند: علم را جست‌وجو کن حتي اگر در چين باشد.

مرد و زن را با رفتار و بيانات خويش به آموختن علم دعوت مي‌کرد.
علم و دانش تنها راهي است که انسان به خداوند و قدرت‌هاي او پي مي‌برد. در يکي از آيه‌هاي قرآن کريم آمده است: «آيا آن‌هايي که مي‌دانند با آن‌هايي که نمي‌دانند برابر اند؟»
بدون شک که چنين نيست.

داکتر عايشه اورلانا: تحصيل دختران يک حق الهي است که در سنت اسلامي واضح بيان شده است. قرآن کريم بيش از 800 مرتبه کلمه علم و مشتقات آن را بيان کرده و بشر را به تفکر و تامل و کسب علم ترغيب کرده است.

اهميت آموزش دختران در خانواده
آموزش دختران، آموزش يک جامعه‌اند. زن اساس و بنيان‌گذار يک خانواده است که بيشترين اوقاتش را در تربيت فرزندان خود سپري مي‌کند.
يک فرد بيشترين عقايد،  رفتار، رسوم، طرز فکر، عادات و آرمان‌هاي خويش را در خانواده مي‌آموزد که مادر از همه دانشگاه‌ها و مکتب‌ها اثر مثبت در تربيت فرزند خود دارد.
قسمي که شاعر پرآوازه پروين اعتصامي مي‌سرايد:

***
اگر افلاطون و سقراط بوده‌اند بزرگ
بزرگ بوده پرستارِ خُرديِ ايشان
به گهوارهء مادر به کودکي بس خفت
سپس به مکتب حکمت، حکيم شد لقمان
چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چي فقيه
شدند يک سره شاگردِ اين دبيرستان
وظيفه زن و مردِ حکيم، داني چيست
يکي است کشتي و آن ديگري است کشتي بان
هميشه دختر امروز، مادر فرداست
ز مادر است ميسر بزرگي پسران
***

اگر مادر آگاه باشد بدون شک اثرات مثبت در تربيت و آينده فرزندان دارد. زن تحصيل کرده در تربيت، رفتار، نوع تغذيه سالم کودک، ثبات خانواده نقش اساسي دارد. يک زن شاغل از درآمد خود در پرورش فرزند از نگاه تغذيه سالم بدن و ذهن کودک پرداخته و در اقتصاد خانواده با همسر خود کمک مي‌شود.  به هر اندازه که خانواده، جامعه و کشور وابسته به ديگران نباشد، داراي ثبات بيشتر مي‌باشد. ما شاهديم که زنان تحصيل‌کرده در رشد اقتصاد خانواده اثر موثر داشته و ميزان فروپاشي چنين کم‌تر‌اند.
دبووار در کتاب (جنس دوم) خود گفته است که يک انسان زن زاده نمي‌شود، تبديل به زن مي‌شود.

چون مادران در تربيت فرزندان خود بيشترين نقش را دارد پس يک زن آگاه  و تحصيل‌کرده براي فرزندان خود مي‌آموزاند که فرق جنسيت، مانع رشد و ترقي دختران نگردد.
اين مادر مي‌داند که تبعيض جنسيتي در خانواده و جامعه باعث عقب‌مانده‌گي نسل جديد مي‌گردد. پس به دختران و پسران خود عين فعاليت‌ها را سپرده، توانايي‌هاي‌شان مطالعه کرده و رشد دهد نه جنسيت آن‌ها را.

چون مشکلات در آموزش دختران از دامن مادران بي‌سواد برخواسته‌اند. مردي که امروز مانع تحصيل و رشد دختران مي‌شود زماني يک کودک بود که مادري آن را به دنيا آورده و تربيت کرد. پس نقش زنان در بنيان‌گذاري خانواده خيلي ارزشمند است. سرمايه‌گذاري روي تحصيل زنان از نظر فقرزدايي و رفاه عمومي يک کشور موثرترين بازدهي و نتيجه را دارد که زنان (10 الي 20) درصد بازدهي و مردان 5 درصد بازدهي را به جامعه تقديم مي‌کنند.

با وجود اين‌که زنان در قسمت اشتغال‌زايي و معاش کم محدوديت‌هاي بيشتري دارند باز هم اين زنان اطفال شادتري تقديم جامعه مي‌کنند. و سرمايه‌گذاري روي تحصيل زنان:
– باعث کاهش مرگ و مير کودکان و نوزادان مي‌گردد.
– باعث افزايش نيروي کاري مي‌گردد.
– باعث کاهش مرگ و مير مادران مي‌گردد.
– باعث تقويت سرمايه‌گذاري تحصيلي در اطفال مي‌شوند.

اهميت آموزش دختران در جامعه و سطح کشور:
زنان بيشتر از نصف جامعه را تشکيل مي‌دهد و نفوس زنان بيشتر مردان‌اند چون‌:
1- نوزادان پسر از نگاه مقاومت نسبت به نوزادان دختر ضعيف‌تر‌اند بنابراين ميزان مرگ و مير کودکان پسر بيشتر اند.
2- اشتراک مردان در خط جنگ باعث مرگ و مير مردان مي‌شود.
3- سفر در راه‌هاي پر خم‌و‌پيچ باعث مرگ و غرق شدن آن‌ها در آب‌ها مي‌گردد.

بنابراين نفوس زنان بيشتر از مردان مي‌باشد. پس نصف بيشتر جامعه اگر تحصيل‌کرده باشند، مي‌توانند در توسعه پايدار، رفاه جامعه، رشد اقتصادي و نوع زنده‌گي خودشان تصميم بهتري بگيرند.
اگر زنان در جامعه از سواد کافي برخوردار باشند، مي‌توانند به عنوان يک راهبرد و شبکه‌ي اجتماعي مستحکمي را ايجاد کنند. حضور زنان در جامعه باعث کاهش نابرابري و عامل مفيد در توسعه انساني، حفظ محيط زيست، سلامت اجتماعي و سلامت رواني مي‌گردد.
عملکرد زنان در جامعه يک رويکرد جديد است که ديدگاه‌هاي سنتي خلاف حقوق زنان را از بين مي‌برد.

توسعه پايدار روندي است که ظرفيت مردم را براي ايجاد و مصرف ثروت به طور ماندگار تقويت مي‌کند. توسعه مستلزم حذف موانع اصلي دستيابي به آزادي (از جمله فقر، تبعيض، ظلم، محروميت نظام‌مند اجتماعي…) است. چون هدف اصلي توسعه ايجاد جهان عادلانه و مشارکتي است. توسعه پايدار نظامند محيط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي مناسب است که افراد را قادر مي‌سازد تا در روند توسعه مشارکت نمايند و آن را حفظ کنند. و هدف کلي بايد توسعه منابع انساني باشد. چون مهم‌ترين سرمايه هر کشور‌اند. سرمايه‌هاي ملي يا ثروت ملي شامل (منابع فزيکي، منابع طبيعي، منابع انساني) اند. دو منبع اول از چرخه توليد خارج مي‌شوند ولي منبع انساني نتها ماندگاراند بلکه هرچه بيشتر استفاده شود، کارايي بالاتر و منبع کامل‌تر مي‌شود.  زنان که شامل منبع انساني مي‌شود، خود بايد خواهان رشد در جامعه باشند تا بتوانند از طرق توسعه پايدار توانايي‌هاي خود را در صنايع، محيط زيست و سلامت جامعه نشان دهند. بهترين راه دستيابي به توسعه، آموزش و پرورش زنان و دختران‌اند.

هم‌چنان زنان آگاه خود را در قبال مسايل اقتصادي، سياسي و فرهنگي کشور مسوول مي‌دانند. چنين زنان به دنبال راهکار براي بلند بردن اقتصاد، مسايل سياسي و فرهنگي با استفاده از منابع داخلي و مواد اوليه داخلي کشور خويش مي‌باشند.

زنان کيميادان، فزيک‌دان، رياضي‌دان… اهميت مواد (سنگ‌هاي قيمتي، فلزات قيمتي و کاربرد آن، استخراج مواد نفتي و خالص‌سازي آن) کشور خود را دانسته و از به کارگيري درست آن در اقتصاد يک کشور استفاده بهتر مي‌نمايند.

Back to top button