آزادي بيان
بحث آزادی بیان یکی از بحث انگیزترین موضوعات جوامع بشری در دنیای معاصر است زیرا این مقوله به دلیل ماهیت خاصی که دارد، از طرفی جزء مهمترین حقوق اساسی افراد در جوامع بوده و از سوی دیگر: همواره با منافع ارباب قدرت و دیدگاه های اقتدارگرایانه به نحوی در تعارض بوده است.
«آزادی بیان حق طبیعی است که همه افراد آدمی به مقتضای انسان بودن خود، به طور یکسانی از آن برخوردار و به موجب آن در بیان اندیشه و فکر خود، تا جایی که موجب نقض حقوق دیگران و اصول ارزشی مورد احترام جامعه نشود، مجازند.»
بر اساس این تعریف، اولاً: آزادی بیان یک حق طبیعی برای همه افراد انسان است و دوما همه افراد به طور یکسان از آن برخوردارند که می توانند اندیشه و فکر خود را ابراز کنند و سوما محدود به دو چیز است اول: موجب نقض حقوق دیگران نشود. دوم: موجب نقض اصول ارزشی مورد احترام جامعه نشود.
برخی گفته اند: آزادی بیان به این معناست که افراد گذشته از این که به خاطر دانستن عقیده مخالف، چه در امور دینی و چه در امور سیاسی نباید تحت پیگرد قرار گیرند. بلکه باید بتوانند در عمل عقیده خود را ابراز نمایند و برای اثبات و احیانا به دست آوردن همفکران دیگر درباره آن تبلیغ کنند.
مبنای این تلقی از آزادی بیان آن است که تعارض افکار از نظر علمی و سیاسی موجب رشد علم و افکار مردم است و می تواند منافع زیادی برای جامعه دربر داشته باشد چنان که سلب این آزادی موجب رکود افکار و علوم بشری است و در نتیجه سبب اختلال حرکت تکاملی جامعه و افراد می گردد.
برخی نیز گفته اند: آزادی بیان به معقول و نامعقول تقسیم می شود.
آزادی بیان معقول
آزادی بیان معقول آن آزادی است که مطابق اصول و قوانین مفید انسانی باشد، نه آن که هر چیزی را که دلخواه باشد می توان با هر شکلی از سخن بیان کرد از این رو می توان مواردی از آزادی معقول را به این صورت بیان کرد!
1ـ در میدان علوم مربوط به جهان طبیعت مانند جمادات، نباتات و گیاهان، حیوانات و جانوران و همه موضوعاتی که در عرصه طبیعت، ابعاد مادی دارند و دانشمندان در همان ابعاد مادی آنها دست به کار می شوند، هرگونه اندیشه و عقیده و بیان با تذکر به کیفیت شناخت که آیا قطعی است یا ظنی است یا احتمالی، آزاد است و می توان بدون هیچگونه محدودیت به تجزیه و تحلیل واقعیت های مادی جهان گماشت.
2ـ در میدان علوم انسانی و هستی شناسی کلی که مستقیم یا غیر مستقیم در تفسیر انسان در دو قلمرو «آن چنان که هست و آن چنان که باید» تأثیر می گذارد نظارت و تحقیق انسان های آگاه و متخصص و عادل ضرورت دارد و به عبارت دیگر در میدان علوم انسانی و هستی شناسی رعایت سه شرط آگاهی، تخصص و عدالت لازم است.
آزادی بیان نامعقول
1ـ موضوعیت پیدا کردن خود بیان: با قطع نظر از این که محتوای بیان چیست همه ما می دانیم که در این دنیا افراد فراوانی وجود دارند که فقط می خواهند حرفی بزنند تا به اصطلاح، خودشان را مطرح کنند و اما این که سخنانشان چه محتوایی دارد مورد توجهشان نیست. از این رو سخنان بیهوده و بی فایده را بر زبان آوردن و یا زبان به بدگویی از دیگران باز کردن برای آنان منعی ندارند.
2ـ برخی اشخاص هستند که سخنان خودشان برای خودشان اهمیت زیادی دارد و گمان می برند که آن سخنان برای دیگران نیز دارای اهمیت است. از این رو از راه دلسوزی، برای مردم جامعه با عشق و علاقه به بیان آن ها می پردازند در حالی که برای دیگران آن اهمیت و ارزش را ندارد.
3ـ برخی می خواهند در جامعه خود را مطرح کنند ولی چون وسیله ای برای طرح خود در جامعه ندارند به آزادی بیان متوسل می شوند تا با طرح سخنان غیر مفید و احیانا مضر خود را مطرح کنند.
4ـ با توجه به پیدایش تکنولوژی و زندگی ماشینی، برخی جوامع گرفتار یکنواختی در زندگی خود شدهاند. از این رو برای بر داشتن سد یکنواختی، سخنان جالب و تکان دهنده، اما بی معنا و یا ضد واقعیات را به قصد بر هم زدن چرت خواب آلودگان، بیان می کنند اما نمی دانند که بر طرف کردن یک نواختی زندگی با این گونه سخنان مانند آن است که کسی آب به صورت خواب آلوده و یا شخص مبتلا به کسالت بپاشد، این کار کسالت او را بر طرف نکرده است و بیداری را برای او به ارمغان نیاورده است و زمینه هوشیاری او را فراهم ننموده است، از این رو بعد از گذشتن لحظه هایی، دوباره آن کسالت خود را نشان می دهد. اما بیدار کردن و هشیاری افراد راه معقول و بیان منطقی را می طلبد.
به هرحال انسان باید بداند، ابزار و بیان واقعیات مفید به حال بشر، چه در قلمرو مادی و چه در قلمرو معنوی، نه تنها آزاد است، بلکه کسی که اطلاعی از واقعیات و حقایق داشته باشد و قدرت بیان و تبلیغ آنها را در خود احساس کند و در عین حال، ساکت بماند و مردم را از دریافت آن حقایق و واقعیات محروم سازد، هم در دنیا و هم در آخرت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.