طالبان و زنان افغانستان؛ افغانستان زندان برای زنان
نویسنده: شمیمه احدی
طالبان پس از گرفتن قدرت در افغانستان از روز اول تا امروز که نزدیک به بیش از یک سال میشود، فقط تنفر و قانونهای غلط و اشتباه وضع کردهاند. این گروه کسانی هستند که بهنام دین آدم کشتند و میکشند.
طالبان گروهی هستند که میخواهند دختران و زنان افغانستان را زنده به گور کنند.
زنده به گور کردن دختران همین است که طالبان هر روز محدودیتهای بیشتر و بیشتر برای آنان وضع میکنند. وضع قوانین سختگیرانه و حذف دختران از تحصیل، کار، ورزش و سایر نیازمندیهای اجتماعی و فرهنگی، زندگی را برای زنان در افغانستان تنگ کرده است.
من شمیمه احدی، داستان زندگی من به عنوان یک زن و یک خبرنگار، طی یک سال گذشته تحت حاکمیت طالبان در افغانستان بسیار سخت و دشوار بود.
من کار خبرنگاری خود را در زمان خیلی تنگ و تار در یک سال گذشته با دشواری و محدودیتهای فراوان انجام دادم. گزارشهای من انعکاس صدای زنان در مورد محدودیتهای وضع شده از سوی طالبان بود. مصاحبههای زنان و دختران را در واکنش به قوانین سختگیرانه طالبان میگرفتم.
برای هر مصاحبه خیلی هماهنگی میکردم شماری از دختران حاضر نمیشدند و شماری با نام مستعار و شماری به ویژه بانوان خبرنگار با شجاعت فراوان بدون ترس اعتراضات شان را از قوانین سختگیرانه طالبان ابراز میکردند.
در جریان تهیه گزارش و یا سایر نیازمندیهای روزمره بارها در مکانهای گونهگون به دلایل مختلف از لحاظ حجاب و حتا با اعضای فامیل در یک تکسی بازرسی شدم.
من و امثال من سایر بانوان خبرنگار در افغانستان برخلاف میل طالبان و قوانین سختگیرانه این گروه، باز هم خود مان را در خانه زندانی نکردیم، اما من باز هم حس میکردم در زندان هستم. بغض چون گلولهی بر گلوی ام اثابت میکرد. در سرزمین خودم حس بیوطنی و مسافری میکردم.
طالبان طی یک سال گذشتهی حکومت شان حق تحصیل، کار، زندگی و حتا نفس کشیدن را برای زنان افغانستان مشکل کرده است. در این اواخر حتا مکانهای تفریحی و ورزشی را به روی زنان در افغانستان بستند.
طالبان افغانستان را زندان و گورستان برای زنان ساختهاند که جز خانم خانه بودن، دیگر به هیچ دردی نخورند.
هیچ دین و آئین در دنیا نیست که قوانین این گروه را توجیه کند.
حذف زنان قوانین و مقررات روزمره این گروه شدهاست. ترس از استعداد زنان شجاع افغانستان یگانه دلیل است که طالبان نمیخواهند زنان تحصیل و رشد کند.
من اگر به عنوان یک زن افغان از خود بگویم، زندگی برای من و فامیل من غیر قابل تحمل شده بود. تصمیم گرفتیم وطن را به قصد یکی از کشورهای همسایه ترک کنیم. خوب به یادم دارم آن نیمهی شب را که با زندگی، خانه، کاشانه و وطن وداع کردم. با آن که آهسته آهسته از وطن دور میشدم همه رویدادهای زندگی در خاطرات ام مرور شد، اشک بر چشمانم سرازیر شد با خود گفتم، چه شد؟ دوازده سال آرزوهای دوران مکتب، امیدهای خدمت به وطن را که درچهار سال دانشگاه به سر داشتم، شغل و وظیفه ام را و اه بوی خوش وطن را کجا ببرم.؟؟؟
این سفر به خواست و خوشی خودم و هر هموطن مسافر دیگر من نیست. این تبعید است!!! تبعید از سوی یک حاکمیت ظالم که سبب شده است، فرار کنیم.
طالبان با آن که هر روز فاجعه خلق میکنند و با وضع محدودیتهای غیر قابل تحمل نیمی از پیکر جامعه را فلج و حذف میکنند. باز هم دنیا تماشا میکند.
سرانجام، افغانستان چه خواهد شد؟
روزنامه پنجره، خواهان نقد و نظر خوانندگان محترم در صفحه اصلی پنجره و صفحات رسانههای اجتماعی است.