توهین به شعور جهان؛ دروغ‌گویی طالبانیستی!

متلی قدیمی است که می‌گوید پیش از این که سخن بگویی، یک بار سر در گریبان کن، بعد به ایراد سخنرانی بپرداز. مهفوم این متل این است که هر وقت خواستی سخنی بگویی، باید جنبه‌های مختلف آن را، مخاطب را، مکان ایراد سخن را و برخی مسایل دیگر را خوب بسنج و بعد افاضات دربار و گوهر نشان خود را حواله کن؛ زیرا ممکن مخاطبان در حد مثلاً فداییان جوخه انتحاری نباشند و احتمال وجود ذره‌ای عقل و منطق و شعور برود.

نویسنده: طارق قاسمی

هرچند دروغ‌گویی و پنهان‌کاری گروه طالبان اظهرمن‌الشمس است و مردم با تمام تاکتیک‌ها و راهبردهای این گروه در کتمان حقایق آگاه هستند، اما پرداختن به این مورد که دنیا از نظر طالبان چطور دیده می‌شود و این که در مخیله این گروه مردم جهان همانند افراد انتحاری خود شان فاقد هرنوع شعور و عقل پنداشته می‌شوند، جالب و در عین زمان درد آور است.

در بیشتر از یک سال اخیر که این گروه بر سرنوشت یک کشور مسلط شده، موارد بسیار زیادی از دروغ‌گویی و پنهان‌کاری در رفتار و گفتار رهبران و مسئولان آن وجود داشته و چون بیشتر جنبه داخلی آن برجسته بود، زیاد مورد توجه قرار نگرفته است.

از عفو عمومی این گروه شروع تا بازداشت‌های فراقانونی، شکنجه، کشتار، اعمال محدودیت‌ها و زن‌ستیزی این گروه گرفته تا رابطه شان با قاچاق مواد مخدر، تروریزم بین‌المللی و مسایل قومی، همه و همه موارد و مسایلی بوده در آن دروغ‌گویی و کتمان حقیقت موج می‌زند.

اما در چند روز اخیر که مجمع عمومی ملل متحد برگزار شده، جنبه‌های گسترده‌تر دروغ‌گویی و پنهان‌کاری طالبان برملا شده است.

طالبان گروهی است که فرض می‌کند تمام جهان همانند افراد انتحاری این گروه شعور ندارد و هرچه به اصطلاح رهبران و مسئولان آن بگوید، باور می‌کند. در حالی که مردم جهان در کشورهای مختلف شعور و منطق و عقل دارند و می‌دانند که طالبان دروغ می‌گویند.

رهبران کشورهای مختلف در چند روز اخیر گفتند که افغانستان تحت تسلط طالبان به لانه امن تروریزم بین‌المللی مبدل شده است، اما طالبان می‌گویند که چنین نیست. چرا؟ چون طالبان گروهی است که با دروغ و پنهان‌کاری و تروریزم و مواد مخدر و جرم و جنایت هم‌ذاتی ماهوی دارد و بدون این مسایل حیات آن با نابودی و حذف مواجه می‌شود.

افزون بر این مسایل، شاهد از غیب رسید و امریکا از مدل خانه‌ای که ایمن الظواهری در آن کشته شد، رونمایی کرد. این سند به مثابه فصل‌الخطاب افشای دروغ‌گویی و پنهان کاری طالبان است؛ زیرا آن‌ها در نخست ارتباط داشتن با القاعده، سپس حضور سران تروریست را در افغانستان و سرانجام کشته شدن او را در کابل نپذیرفتند، اما اکنون که چنین سند معتبری رو شده، آیا باز هم همانند خود جهان را فاقد شعور می‌پندارند و ذبیح‌الله مجاهد را مامور ماست‌مالی می‌کنند.

طالبان! فرض کنیم که توانستید اظهارات مقام‌های کشورهای مختلف را با اعلامیه و بیانیه‌های تشریفاتی دروغ خواندید، آیا این سند هم دروغ است؟

افشای چنین سند معتبری، نشان می‌دهد که طالبان نمی‌توانند جهان را همانند هواداران و اعضای فاقد عقل و شعور خود با تعریف افسانه‌های مضحک امثال کرامات مولوی حقانی و خلیفه صاحب و غیره، فریب بدهند.

Back to top button