تلاشی خانه به خانه؛ ارعاب مردم برای بقا و انتقام‌گیری!

نویسنده: طارق قاسمی

تلاشی خانه به خانه از سوی طالبان به یکی از دغدغه‌های روانی مردم مبدل شده است. کابل، کندز، بلخ، جوزجان، فاریاب، پروان، کاپیسا، پنجشیر تاکنون به صورت کلی تلاشی خانه به خانه شده و اینک این روند در هرات آغاز شده است. تفاوت میان تلاشی در ولایت‌های ذکر شده با هرات در این است که در آن ولایت‌ها فقط مرکز شهر تلاشی شده، اما گویا در هرات تلاشی خانه به خانه از ولسوالی‌ها آغاز شده است.

در تاریخ سابقه ندارد، افغانستان نیز در هیچ دوره و هیچ حکومت سابقه نداشت که به اصطلاح و ظاهراً برای تامین امنیت، خانه به خانه حریم خصوصی مردم لگد مال شود و با ننگ و ناموس شهروندان بازی صورت بگیرد جز در امارت طالبانی. از این رهگذر، نه حکومت چنگیز، نه هتلر، نه استالین، نه مائو و نه پل‌پوت نمی‌توانند به گرد پای امارت اسلامی طالبان نیز برسند؛ زیرا آن‌ها اگر قتل و کشتار کردند و دست به تصفیه مخالفان زدند، دست‌کم به حریم خصوصی شهروندان و آزادی‌های مدنی آن‌ها پابند بوند. اما طالبان همان طور که در یک سال گذشته نشان دادند، به هرچه مولفه اخلاقی و مدنی است باور و ایمان ندارند و هرجا یادی از بربریت و توحش به میان آید، نام و نشان این گروه در سکوی نخست می‌درخشد.

ولی پرسش اساسی این است که هدف از تلاش خانه به خانه آیا واقعاً همان‌گونه که سخنگویان طالبان اعلام می‌کنند، تامین امنیت و جمع آوری اسلحه است؟ آیا غرض و مرض دیگری در پشت نقاب تامین امنیت پنهان نیست و آیا اساساً امنیت با این تمهیدات مضحک تامین شدنی است؟

البته اذعان این نکته خالی از لطف نیست که هر تئوری و ایدئولوژی تا از قوه به فعل در نیامده، نه خطرناک است و نه سنجیدنی، ولی وقتی به فعلیت در آمد ماهیت و محتوا و ذات خود را عرضه می‌کند. در این خصوص، طالبان هرچند از گذشته نیز شناخته شده و مردم افغانستان کاملاً با ماهیت این گروه آشنایی داشتند، اما با اعمال و کارنامه یک ساله اخیر خود، چنان خود را به مردم بازتعریف کرده‌اند که هیچ دستگاه تبلیغاتی نمی‌تواند از پس ان برآید.

البته کودکان نیز می‌دانند که تلاشی خانه به خانه به خاطر تامین امنیت مردم نیست؛ زیرا طالبان خود مدعی مدعی هستند که در امارت آن‌ها امنیت سراسری تامین است و هیچ عنصر خطرناکی را یارای برهم زدن امنیت نیست. پس تلاشی خانه به خانه هر دلیلی داشته باشد، دلیل آن دغدغه امنیت مردم نیست، بلکه کاملاً برعکس، هدف و اساس اصلی تلاشی خانه به خانه سه چیز می‌تواند باشد: 1) تامین امنیت خود طالبان؛ 2) ارعاب و توحش؛ 3) انتقام‌گیری.

طالبان مثل هر گروه و جریان ایزوله از مردم و اجتماع به خوبی درک می‌کنند که مردم با آن‌ها نیست و هر آن خطر شورش و قیام وجود دارد. طالبان آگاه هستند که از نزدیک به 40 میلیون شهروند افغانستان فقط ممکن است 1 درصد طالبانی فکر کنند و به مرام و باور این گروه ایمان داشته باشد، مابقی همه ضد طالبانی و ضد مرام این گروه است که روی این محور، ناگزیر به برخورد خشن با مردم می‌شوند تا هرگونه شورش و قیام را در نطفه خنثی کنند. تلاشی خانه به خانه مردم نیز از همین آبشخور آب می‌خورد؛ چرا که طالبان هرگز نمی‌توانند به همراهی و همدلی مردم حساب باز کنند.

فراتر از این، ماهیت طالبان با توحش و ارعاب گره خونینی خورده است. این گروه بدون وخلق وحشت و ترس نمی‌تواند دوام داشته باشد و به بقای خود ادامه بدهد، از همین جهت است که همواره با نوشتن سناریوهای این چنینی واهمه و ترس را در دل مردم زنده نگه می‌دارند.

گام سوم در سیاست تلاشی خانه به خانه انتقام‌گیری است. بدون شک طالبان از این رهگذر می‌خواهند نظامیان دولت جمهوری، پولیس محلی، اربکی و و منسوبین امنیت ملی پیشین را شناسایی و انتقام دو دهه گذشته را بستانند. هرچند طالبان عفو عمومی اعلام کرده‌اند، ولی ساده لوحانه است اگر به عفو طالبانی باور داشته باشیم و ندانیم که چنین ترفندهایی کهنه شده است.

بنا بر این، طالبان از تلاشی خانه به خانه مردم، سه هدف فوق را دنبال می‌کنند و تلاشی ولایت‌ها و ماطق به خصوصی خود این مدعا را به کرسی می‌نشاند.

 

Back to top button