بازی طالبان با معارف؛ دختران به کارت سیاسی مبدل شده‌اند!

نویسنده: طارق قاسمی

از زمان ورود طالبان به کابل و سرنگونی نظام جمهوری، تاکنون که بیشتر از یک سال می‌گذرد، مکتب‌های دوره ثانوی به روی دختران در مرکز و ولایت‌ها بسته است. طالبان در مذاکرات دوحه و توافقی که امضا کردند، به جامعه جهانی تعهد داده بودند که از درس خواند دختران جلوگیری نمی‌کنند، اما خلاف تعهدهای خود، از آموزش دختران فراتر از صنف ششم جلوگیری کرده و اجازه ندادند که معارف کشور به صورت نورمال ادامه یابد.

سخنگویان و مقام‌های این گروه نیز در مورد بسته ماندن مکتب‌های دخترانه مواضع متناقض و کاملاً پریشان اختیار می‌کنند. گاه یکی می‌آید و نبود فضای مناسب اسلامی و مصئون را بهانه قرار می‌دهد و آن دیگری می‌گوید که هزینه وجود ندارد و مجاهد می‌گوید که علمای دینی اختلاف نظر دارند.

یک رسانه خبری نیز از پنج چهره کاملاً تند رو طالبان گزارش منتشر کرده مبنی بر آن که این پنج چهره از مخالفان سرسخت و اثرگذار در بازماندن دختران از آموزش هستند.

امروز اما خبری منتشر مبنی بر این که طالبان در پکتیا اجازه داده‌اند که مکتب‌های دخترانه در دوره لیسه و متوسه بازگشایی شود. پکتیار ولایتی دور افتاده در جنوبی و کمتر مورد توجه جامعه جهانی است، بنا بر این به نظر می‌رسد که برخورد طالبان با معارف و به ویژه آموزش دختران کاملاً سیاسی و بیشتر منحیث کارتی است که با آن امتیاز بگیرند.

طالبان حساسیت غرب را نسبت به این موضوع کاملاً درک می‌کنند و می‌دانند که کشورهای غربی به ویژه امریکا روی آموزش دختران، حضور زنان در عرصه کار و اجتماع و همچنان حقوق زنان چقدر حساسیت دارند.

از جانب دیگر، تاکید بیش از حد دیپلمات‌های غربی نیز روی آموزش دختران و علم کردن آن به عنوان اولویت اساسی جامعه جهانی، مقام‌های ارشد و اتاق‌های فکر طالبان را گوش به زنگ ساخته و این شائبه را در آن‌ها ایجاد کرد که موضوع آموزش دختران می‌تواند در بازی‌های سیاسی و داد و ستدهای پولتیکی، به رسمیت شناخته شدن را برای حکومت این گروه تضمین کند. اتاق فکر طالبان در نخست متوجه اهمیت مسئله نشده بود، زیرا وعده داده بودند که در ماه حمل تمام مکتب‌ها گشوده می‌شود، اما در دقیقه نود بود که تصمیم‌ها تغییر کرد و گروگان‌گیری سیاسی آغاز شد.

احتمالاً نمی‌توان منکر اثرگذاری چند چهره و مهره تندرو در میان طالبان در این مساله به خصوص شد، اما آنچه خیلی پر رنگ است این که گروه طالبان اکنون معارف و آموزش زنان را بیشتر به عنوان یک کارت بازی سیاسی می‌بیند تا ضرورت اساسی و مبرم جامعه افغانستان. گروه طالبان هرچند به صورت ماهوی با آموزش مدرن میانه خوبی ندارد؛ زیرا در واقع آموزش مدرن و معارف جای‌گاه سنتی ملا و مفتی را در میان اجتماع تهدید می‌کند و به صورت بالفعل در تضاد با منافع قشر ملا قرار دارد، اما رهبران طالبان ظاهراً به خاطر افکار عامه و فشارهای جهان زاویه تضاد منافع را کتمان می‌کنند و روی زاویه سیاسی آن بیشتر لنگر انداخته‌اند.

طالبان چنین می‌پندارند که بسته ماندن مکتب‌های دخترانه و طرد زنان از اجتماع، امتیازهای کلانی از غرب می‌گیرند و حکومت تک جنسیتی آن‌ها به رسمیت شناخته می‌شود، اما از این حقیقت محض غافل هستند که جامعه جهانی ناگزیر نیست که به یک گروه ضد زن نخست امتیازی را که می‌خواهد بدهد تا این گروه مثلاً یک گام عقب بنشیند.

 

 

Back to top button