افغانستان و نیاز مبرم به هم‌گرایی ملی!

طارق قاسمی

افغانستان کشور زیبایی است، پر از تنوع قومی و اقلیمی و فرهنگی. کشوری که از دهلیز پامیر تا ریگستان‌های نیمروز و از رود آمو تا انارستان‌های قندهار سرزمین افسانه‌های هزار و یکشب است. پر از فسون و زیبایی و عجایب و غرایب. این سرزمین زیبا و پر نعمت اما چند صباحی است که در چنگال دیو جنگ و نفاق و تفرقه و پراکندگی افتاده و این همه زیبایی افسونگرش به سیاهی گراییده است.
چهار دهه جنگ در این کشور، ویرانی و تباهی در ابعاد چنان نجومی به بار آورده که از کوچه و محله و گذر و شهر و ولایت و منطقه، جز نفرت و نفاق چیزی به همدیگر حواله  نمی‌کنیم. با هم در جنگیم، با لفظ و دست و افزار گرم و سرد. به جای آغوش گشودن از ادبیات طرد و تبعید استفاده می‌کنیم و نقطه قوت خویش را که همین تنوع و رنگارنگی است، مبدل به بزرگترین نقطه ضعف خویش ساخته‌ایم. اکنون ما نزدیک به 40 میلیون آدم هستیم که در یک سرزمین زندگی می‌کنند بی آنکه هموطن باشند یا همدیگر را بپذیرند. ما جمع پراکنده هستیم، با قطب‌های متضادی که جز دفع، هیچ جاذبه‌ای نداریم. زبا هم را نمی‌دانیم و جز دشنام را زبان در کام نمی‌گردانیم.
شاید تنها قومی در گستره تاریخ بشریت که بتوان خویشتن را با آن تشبیه کنیم، قوم بابل باستان باشد که با نفرین پیامبری، از فهم زبان خویش بیگانه شدند و هر واژه‌ای که از دهان این می‌برآمد، آن دیگری دشنام می‌شنید و به جان هم می‌افتادند.
ما چهل سال جنگیدیم، دشمنی ورزیدیم، طر کردیم، دفع کردیم، نفرت پراکندیم، نفاق بذر کردیم، تفرقه کاشتیم و حاصل آن را- آن هم چه حاصل پرباری- که بربادی مطلق بود، برداشت کردیم. تباه شدیم و به سوک نشستیم.
اکنون اما فاجعه فراتر از حد ظن و گمان رفته و شبکه‌های اجتماعی پر شده از نفرت پراکنی قومی علیه همدیگر: تاجیک پشتون را نفرین می‌کند، هزاره بلوچ را و ترکمن ازبک را. همه به جان هم افتاده‌ایم و آواتار گونه‌، خالی از مفهوم و معنا به همدیگر فحاشی می‌کنیم، تا جایی که این روزها بدون قباحت سخن از تجزیه می‌زنیم و برای هم شاخ و شانه می‌کشیم.
اما افغانستان خانه مشترک ما به گردهمایی ملی نیاز دارد، خانه‌ای که ویران شده و جز ما کسی دیگر آن را نخواهد ساخت، خانه‌ای که سیاه است و جز با همدلی و همدیگر پذیری و با همی و گردهمایی و آغوش گشودن، سفید نمی‌شود، رنگ نمی‌گیرد و آباد نمی‌شود.
تنوع قومی و فرهنگی در افغانستان باید فرصتی باشد برای ترقی و تعالی، نه چالشی برای جنگ و نفرت پراکنی. اگر ما در این مقطع حساس که به گردهمایی همگانی نیاز مبرم است، دست در دست هم بدهیم، فرداهای آفتابی با گل و گیاه و آرامش از ما پذیرایی خواهد کرد، پس بیاید به خاطر خانه کوچک اما زیبای ما متحد شویم.

Back to top button