پیامدهای ترک تحصیل در افغانستان
نویسنده: بصیره شیرزاد
بیشتر از ۹۹.۹ درصد مردم افغانستان پیرو دین اسلاماند. دینی که آموختن علم را فرض دانسته و بیشترین تمرکز آن روی آگاه ساختن و رساندن حق به بشر است. اما متاسفانه افغانستان از جمله کشورهاییاند که بیشترین مردم آن به فقر علم و دانش مواجهاند. در ۲۰ سال گذشته بیشترین توجه مردم فقیر (فقر اقتصادی) و علم دوست به آموختن علم و دانش معطوف گردیده بود.
تنها راه برای بیرون رفت از تاریکی، جهالت، تعصب، جنگ، عقبماندهگی و… همین آگاه شدن و آموختن علم و دانش است.
در این اواخر بعضی دلایل باعث ترک تحصیل و بیانگیزه شدن دانشآموزان گردیده است. هر گاه کودک یا نوجوانی که کمتر از ۱۸ سالگی به دلایل مختلف از مکتب خارج گردد به نام ترک تحصیل یاد میشود.
دلایل مختلفی چون ناامنی، ناآگاهی، علمآموزی به منظور منبع درآمد، شیوع ویروس کرونا، فقر اقتصادی، علل فردی، نبود سیستم آموزش معیاری.
در سه سال اخیر به دلیل شیوع ویروس کرونا و تحولات سیاسی کشور بیشترین صدمه به پیکر معارف کشور وارد شد، ولی بازهم امیدهایی وجود داشت که دوباره در مکاتب به روی دانشآموزان باز گردد.
دلایلی که باعث ترک تحصیل میگردد:
ناامنی:
جای تاسف است که چندین سال پی هم ناامنی یکی از موانع عمده سد راه دانشآموزان برای تحصیل شده است. ناامنی بیشترین بیانگیزگی و اثر مخرب روی روان نوجوانان گذاشته که بعضا منجر به ترک تحصیل نیز میگردید.
چندین سال است که اماکن آموزشی هدف حملات انتحاری و انفجاری قرار میگیرد. انفجار و انتحار در مراکز آموزشی موعود، کوثر دانش، دانشگاه کابل، مکاتب نسوان سیدالشهدا و لیسه عبدالرحیم شهید، کلپ آموزشی میوند، مرکز آموزشی ممتاز بیشترین قربانی علم و دانش را از جامعه گرفته است.
به دلیل ناامنی، خانوادههایی فرزندانشان را از مکتب و دانشگاه باز میدارند. احساس پدری و مادری باعث بیسوادی فرزندانشان میشود. تعدادی از خانوادهها ترجیح میدهند که فرزندانشان بیسواد بمانند ولی زنده باشند. در حالیکه بیسوادی و در تاریکی ماندن بدتر از مرگ است. چون چندین نسل در تاریکی باقی خواهند ماند و افراد زورمند و استفادهجو از وجود آنها برای رسیدن به هدف خود استفاده کرده و آنها را در تاریکی نگه میدارند.
ناآگاهی:
یکی دیگر از دلایل ترک تحصیل آگاهی نداشتن از آموختن علم و دانش است که بعضی والدین علمآموزی را مانع کمک در امور زندهگی با والدین میدانند. این دیدگاه بیشتر در قریهجات و دهات ولایات دوردست از مرکز وجود دارد.
پسران برای کارهای شاقه با والدین کار میکنند و دختران برای خانهداری به خانه همسر فرستاده میشوند. ازدواج زودهنگام دختران یک ارزش محسوب میشود چون در فرهنگ بعضی جوامع دیر ازداوج کردن دختران مایه نگرانی والدین هستند که بسیاری خانوادهها ازداواج را سرنوشت قطعی یک دختر میدانند.
علمآموزی به منظور منبع درآمد:
در جوامعی که سطح آگاهی کمتر است، علمآموزی را یک راه برای درآمد مالی میپندارند، نه یک ارزش.
خانوادهها برای رفع مشکلات اقتصادی خود فرزندانشان را برای آموختن علم تشویق و ترغیب میکنند. برای فرزندانشان میآموزند که آموختن علم برای گرفتن وظیفه با درآمد بالا است.
شیوع ویروس کرونا:
در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که ویروس کرونا در اکثریت کشورها شیوع پیدا کرد، در افغانستان نیز این ویروس به صورت شدید پخش شده و جان هزارن هموطن ما را گرفت. نظام جمهوریت تصمیم قرنطینه شدن تمام کشور را گرفت که مکاتب و دانشگاهها نیز از این محدوده خارج نبود.
از آنجایی که آگاهی داریم افغانستان از جمله کشورهای توسعهنیافته است که وزارت معارف با تکنالوژی و دروس آنلاین بیگانه است. حدود دو سال دانشآموزان از درس و تحصیل کامل باز ماندند. این فاصله زمانی باعث بیانگیزگی و عقبماندهگی دانشآموزان گردید.
فقر اقتصادی:
فقر اقتصادی یکی دیگر از مشکلات مردم افغانستان است که بیشتر مردم زیر خط فقر قرار دارند. خانوادهها به دلیل نبود سرپرست (پدر یا همسر) پسرانشان را برای کار و پیدا کردن نفقه خانواده فرستاده و این عمل باعث ترک تحصیل دانشآموزان شده است. دختران نیز به دلیل فقر و نبود مصرف آموزشی به خانه همسرانشان فرستاده میشوند که منجر به ترک تحصیلشان میگردد.
علل فردی:
بعضی دانشآموزان به این دلیل که چندین سال نمرات پایین میگیرند و در دروس خود ضعیف میباشند یا هم تکرار صنف باعث بیانگیزگیشان شده و ترجیح میدهند که ترک تحصیل کنند. چون فکر میکنند که بیهوده وقتشان را تلف میکنند.
بعضی دانشآموزان به دلیل عقبماندهگی ذهنی یا اختلالات ذهنی به آموختن علم دچار مشکل شده و باعث کاهش انگیزه آنها با ادامه پیدا کردن شرایط بد یادگیری منجر به ترک تحصیل دانشآموز میگردد.
بعضی جوانان و نوجوانان به فکر پولدار شدن زودتر از مکتب خارج شده به این باور اند که مکتب سد راه موفقیتشان میشود. این تغییرات و چالشهای دوران نوجوانی باعث ترک تحصیلشان است.
نبود سیستم آموزش معیاری:
سیستم آموزش مکاتب و کمبود امکانات در آنها انگیزههای نوجوانان را برای ادامه تحصیل کاهش میدهد. در کشورهایی که سیستم آموزش و پرورش آنها پیشرفته است، آموزش مبنی بر مشارکت فعال، بازی، کارهای عملی، آزادی در انتخاب، شاد و مفرح بودن محیط آموزشی است.
در افغانستان سیستم آموزش یکجانبه بوده و بیشتر جنبه شنیداری دارد این عمل باعث میشود دانشآموزان محدود و دانشآموزان از خلاقیت و نوآوری باز داشته شود. انجام کار خانگی و فعالیتها به یک نوع انجام شده که این عمل باعث دلزدگی دانشآموزان میگردد. بیانگیزگی باعث افت نمرات و تکرار صنف و در نهایت منجر به ترک تحصیل میگردد.
پیشگیری از ترک تحصیل:
۱. اماکن آموزشی مثل مکاتب، مراکز و کلپهای ورزشی باید به مکان امن تبدیل گردد. مسوولین باید خود وارد عمل نگهداری اماکن آموزشی شوند.
۲. در خانوادهها و جامعه باید فرهنگسازی صورت بگیرد تا از ازدواج زودهنگام دختران و کار کردن پسران در سنین پایین جلوگیری گردد.
۳. علمآموزی باید برای بیرون شدن تاریکی و جهل آموخته شود نه منبع درآمد. هر فرد آگاه دور از هر نوع تعصب (جنسیتی، مذهبی، قومی، نژادی) بار خواهد آمد.
۴. در صورت دور بودن دانشآموزان از مکاتب و مکانهای آموزشی باید زمینه درسی (آنلاین، ویدیوها،کتب خودآموز و…) در خانه برایشان محیا گردد تا انگیزه درسی خود را از دست ندهند.
۵. برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی مسوولین باید به خانوادههای فقیر و مناطق محروم کمک و یا مواد درسی دانشآموزان و یا شرایط درسی دانشآموزان را مساعد نمایند.
۶. برای جوانانی که خود تصمیم به ترک تحصیل میگیرند باید با مشاورههای فردی و انگیزشی به علمآموزی تشویق و ترغیب شوند.
۷. عیبهای سیستم آموزشی باید برطرف گردد تا دانشآموزان به توانایی و عقیده خود به خلاقیت و نوآوری بپردازد تا با علاقه و شوق خود درس بخوانند.
۸. همانطور که میدانید خانواده نزدیکترین اعضا به فرزندان بوده، در نتیجه در نوع تربیت، ویژهگیهای روحی و روانی و همچنان تصمیمهای فردی بسیار تاثیرگذار خواهند بود. لازم است خانواده شرایط روانی و با ثباتی را برای دانشآموزان فراهم کند تا به ترک تحصیل فکر نکنند.
ترک تحصیل به دلایل ناامنی، تحولات، فقر و… برای چندین سال باعث عقبماندهگی تعداد همان سالها در زندهگی فرد میشود.
حکومتها بعد از مدتی رفتنیاند و تحولات جدید به افراد با سواد و نخبه نیازمند خواهد بود. اگر مدت ۵ سال یا بیشتر از آن ترک تحصیل نماییم بعد از گذشت بحران به کمبود افراد باسواد و نخبه مواجه خواهیم شد. که دوباره باعث عقبماندهگی خانواده، جامعه و کشور در چند سال دیگر میگردد.
ترک تحصیل زودهنگام برای دخترانی که ازدواج میکنند باعث میشود نسلی از مادران جوان پرورش پیدا کنند که به جای تحصیل و پرورش مهارتهای فردی و شخصی خود مجبور به پذیرفتن مسوولیت ازدواج و نگهداری طفل شدهاند. چنین مسالهای منجر به کاهش سلامت روان آنها میشود. از طرف دیگر هر چه میزان سواد زنان یک جامعه بالاتر باشد، آن جامعه رفاه بیشتری دارد و سلامت روانی کودکش نیز بالاتر خواهد بود.
رفتن زودهنگام پسران به بازار کار باعث میشود سالهایی که یک نوجوان نیاز دارد به دور از دغدغههای اقتصادی به دنبال حل بحران نوجوانی و هویتیابی باشد، درگیر بحران و فشارهای اقتصادی میشود. این کار باعث کاهش سلامت روان فرد و هم میزان کمی سواد در جامعه میانجامد. بلند رفتن میزان سواد جامعه به شکل مستقیم با میزان رفاه و پیش رفته بودن یک جامعه در ارتباط است.
خانواده بهخصوص مادر نقش اساسی در زندهگی فرزندان و تربیت آنها در تمام زمینهها ایفا میکند. گاه والدین نمیتوانند ارتباط صحیحی با فرزندان خود برقرار کنند و یا مانع از اصرار آنها برای ترک تحصیل شوند. در این زمینه از مشاوران و روانشناسان نوجوان کمک بگیرند.