پیشینه فرهنگی زنان مبارز افغانستان
نویسنده: بصیره شیرزاد
فعال حقوق زن و آموزگار
با ظهور دین اسلام درخشش و فعالیتهای مردم باعث بهوجود آمدن خراسان متمدن و خراسان فرهنگی گردید.
بخش مهم از خراسان بزرگ بهنام افغانستان یاد میشود.
افغانستان کشور اسلامی و دارای پیشینه فرهنگی است که نقش زنان نیز دارای گذشته روشن و نسبت به بسیاری از نقاط جهان درخشانتر بوده است. زنان این سرزمین با محدودیتها و معضلات داخلی و خارجی در صحنههای مختلف بهطور مستقیم و غیرمستقیم عرض اندام نموده، و توانستهاند استعداد و توانایی خود را در علوم و فنون مختلف رایج دوران خویش و همچنان در بخشهای سیاسی، اجتماعی نشان دهند.
خواستم با یادآوری زنان مبارز افغانستان مسوولیت زنان افغانستان در این برحه از زمان را بیان نمایم.
در شرایطی که زنان در بسیاری از نقاط جهان از تحصیل و یابندگی در عرصههای علم و فرهنگ محروم بودند. در خراسان تعدادی از زنان برجسته در علوم و معارف اسلامی، شعر و ادب و هنر خویش درخشیدند.
زنان چون عابده و عارفه پرآوازه (رابعه قزداری بلخی) از شاعران و عارفان نامدار جهان در قرن چهارم.
بیبی یک مرویه از شاعران و عارفان قرن پنجم ه. خوش درخشیدند.
همچنان در عرصه تفسیر، نقل حدیث و علوم دینی نیز زنان برجسته از این سرزمین برخواستهاند. فاطمه سیستانی، فاطمه مروری، کریمه مروزی، عایشه بلخی، عایشه پوشنگی و سعیده بکرآبادی از مفسرین و حدیثپژوهان قرن چهارم و پنجم در سرزمین خراسان قدیم پرورش یافتهاند.
در قرون بعدی نیز بانوان برجسته چون بیبی هروی، جوهر نار هروی، آتون هروی، محبوبه بادغیسی، عایشه درانی، ببوجان، بیبی سنگی، محجوبه هروی، مستوره غوری، در این سرزمین پرورش یافتهاند که در عرصههای مختلف علمی، هنری، ادبی و غیره شهره شدند.
نامدار، فرهنگپرور، فرهنگگستر و برجستهترین زن افغان، گوهر شاد بیگم است که مکان علمی و فرهنگی از آن به یادگار مانده است.
با وجود اینکه مشکلات سد راه رشد زنان قرار داشته، باز هم زنان فارسیزبان از طریق شعر و ادب خصوصا اشعار مقاومت بیشتر از فنون و هنر رشد کرده و باعث افتخار برای زنان افغانستانی شدهاند.
گوهر شاد بیگم، از زنان برجستهی تاریخ افغانستان بوده که آثار مهم وی هنوز در داخل و خارج از کشور میدرخشد. وی به دیانت، سازندهگی، ادبیات و دانش علاقه زیادی داشت و در شرایط مناسب و مقطع درخشان عصر تیموریان با مرکزیت هرات به ساخت و ساز مسجد جامع، خانقاه و مدرسه شهر هرات و مسجد گوهرشاد در شهر مشهد میباشد، پرداخت.
همچنین در اطراف حرم امام رضا علیهالسلام دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده را بنا کرد.
بیگه سلطان بیگم از زنان نیکوکار قرن دهم در هرات، پایتخت تیموریان مدرسه بدیعیه را به نام فرزندش بنا کرد.
در گذشته حضور زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی بهطور مستقیم بسیار اندک بوده ولی زنان وابسته به خاندان حاکم بهطور غیرمستقیم تاثیر فراوان در امور کشور داشتهاند.
آنان غالبا در قالب دختر یا همسر، خواهر یا مادر فرمانروا در سیاست وارد شده به سامان بخشی اوضاع سیاسی میپرداختند.
علاوه بر حضور غیرمستقیم زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی برخی از زنان بهطور مستقیم در میدان سیاست، گاهی تا تسخیر بالاترین مقام سیاسی، نیز پیش رفتهاند. به عنوان نمونه برجستهترین مقام سیاسی که یک زن افغانستانی، آن هم در سرزمین پهناور هند بهدست آورده است، سلطنت دهلی میباشد. راضیه سلطان بیگم متخلص به شیرین، دختر شمسالدین ایلتمش است. راضیه بیگم در دوران حاکمیت پدر بهخاطر برخورداری از درایت و هوش کمنظیر صاحب قدرت و مکنت شده بود. پدر وی اختیارات زیادی را به وی سپرده تا آنجا که جانشینی خود بعد از وفات خویش برگزید. و از درباریان برای او بیعت گرفت. اما به دلیل اینکه تحمل حکومت یک دختر برای جامعه مردسالار بسیار سخت بوده. بعد از مرگ پدر، پسر وی رکنالدین پیروز را جانشین وی قرار دادند. بعد از گذشت یک سال مردم از حکمروایی رکنالدین به شدت خسته شدند. با توجه به فراست و هوشمندی راضیه بیگم دوباره با وی بیعت کردند. راضیه در سال 634 ه.ق به قدرت رسید. این زن خردمند و قهرمان به حکومت دهلی که در زمان برادرش آشفته شده بود، سامان بخشید. توطیههای پیچیده مخالفان را یکی پس از دیگری خنثی نموده و عدالت را در حکومتداری پیشه کرد.
سلطان بیگم چندین بار با طوطیه و اقدامات شبیه کودتا مواجه شد. با موفقیت چندین کودتا را خاموش کرد. پس از مدت طولانی حکومت، سرانجام در اثر شورش امرای ترک و کودتای فرماندهان نظامی شکست خورد و حکومت به برادرش معز الدین بهرامشاه رسید اما راضیه آرام ننشست و چندین بار برای تصاحب قدرت تلاش نمود. اما پس از تحمل دو سه بار شکست، سر انجام کشته شد.
ملکه ترکان، همسر ایل ارسلان خوارزم شاه یکی دیگر از زنان افغانستانی، پس از مرگ شوهرش برای مدتی قدرت را بهدست گرفته سعی فراوان نمود تا فرزندش محمد شاه را جانشین پدر نموده به قدرت برساند.
ملکه گوهر شاد، همسر امیر تیمور سر سلسله تیموریان، نیز پس از مرگ امیر تیمور به مدت 10 سال بر این سرزمین حکومت نمود.
شاه جهان بیگم از زنان عالمه، فاضله و شاعره افغانستانی بوده که به مقام فرمانروایی در هند دست یافت. وی پس از مرگ پدرش جهانگیر محمدخان از طرف فرمانروای انگلیسی هند به جای پدرش به ریاست حکومت بهوپال دست یافت با همکاری مادرش در دوران حکومت خود به عمران و آبادی قلمرو خود پرداخت. چندین مدرسه، مسجد، باغستان، بیمارستان و غیره احداث کرد به پاس خدماتش در ماه رمضان 1289ه.ق برای گرفتن خطاب درجه اول تاج هندوستان و نشان پادشاهی (ریس دلاور طبقه اعلای ستاره هندوستان) از لرد بروک، فرمانروایی کُل هندوستان که از سوی ملکه ویکتوریا و نخست وزیر انگلستان صادر شده بود، به بمبیی رفت وی سرمایه زیادی را برای چاپ قرآن کریم، کتابهای تفسیری، حدیث، لغات، علوم و فنون صرف نمود و مدرسه جهانگیری را به نام پدرش در بهوپال بنا کرد. تاریخ این زنان مبارز فرهنگ افغانستانیها را به ما یادآور مینماید.
متاسفانه امروز زنان افغانستان از اساسیترین حق خویش که درس و تحصیلاند، محروم است.
گاهی زنان در عرصه جهاد و مبارزه با استعمار و دستنشاندهگان مستبد آن حضور مستقیم داشتهاند. مانند دوشیزه ملالی در جنگ میوند و حمله دوم انگلیس به افغانستان پرچم سپاه ملی را به دوش گرفته و با خاندن شعری حماسی جنگجویان را به نبرد و پایداری تشویق میکرد.
(معشوقم، اگر در جنگ میوند شهید نشوی، به خدا قسم که نام بیننگی را کمایی خواهی کرد. به شمشیر قطعه قطعه شده بیایی اما احوال بیننگیات برایم نرسد.)
عمه سنگری یکی از زنان شجاع و دلاور بود که نظیرش در تاریخ افغانستان کمتر دیده شده است وی در تیراندازی مهارت عجیبی داشت که با برادران خویش و با لباس مردانه در بعضی از یورشها همراه بود.
کوکو خانم، تاجور آغه، زلیخو و دهها شیرزن دیگر هر کدام بهصورت مستقیم با ظلم و بیدادگری مبارزه کردند.
اما در رأس همه زنان مبارز و قهرمان که با تمام وجود علیه ظلم و بیعدالتی مبارزه کرد و نماد عفت و غیرت زنان وطن به حساب میآید، شیرین هزاره است. وی در برابر حجوم ناجوانمردانه لشکریان عبدالرحمان، رشادتهای زیادی از خود نشان داد، آنگاه که توان مبارزه را از دست داد و اسارت به دست سپاه استبداد را در چند قدمی خود مشاهده نمود، در یک اقدام تاریخی و ماندگار برای حفظ عزت و آبروی مردم خویش در آخرین لحظات مقاومت با خنجر خود را از ننگ اسارت رهانید.
شاعر کشور سروده است:
ریاضی به تاریخ گوهر نشاند
چنین زد رقم حال از مهر شأن
ولکن شنیدم که جمع دیگر
ز زنهای آن مردم نامور
چو شیرین معروف با تیغ تیز
بکشتند خود را از این ننگ نیز
زنان افغانستان هیچ وقت در بند نبودند و نمیتوانند در بند باشند.
پس برای رهایی از بند اول باید از عقاید پوسیده و فرسوده خود رها شویم و به آزادی روح برسیم.
بعدا به آزادی علم و ادب و فرهنگ خواهیم رسید.
منبع: اسامی و کارکردهای زنان مبارز، برگرفته شده از کتاب «زنان در افغانستان»