ولودیمیر زلنسکی و اشرف غنی؛ تفاوت‌های یک وطن‌پرست و یک خاین

این روزها و در پی تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و ایستاده‌گی ولودیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین در کنار مردمش، بحث فرار بزدلانه اشرف غنی در پانزدهم آگست سال ۲۰۲۱، یک‌بار دیگر ورد زبان‌ها است. برخی از کاربران رسانه‌های اجتماعی با مقایسه ایستاده‌گی زلنسکی در برابر تهاجم روسیه و مقاومتش در برابر ارتش تا به دندان مسلح آن کشور و فرار بزدلانه اشرف غنی، زلنسکی را ستایش و اشرف غنی را مورد طعن و تمسخر قرار می‌دهند. البته در این میان هستند افرادی که هنوز از «بابای فراری‌»شان به دلایل قومی و قبیله‌ای حمایت می‌کنند و می‌گویند که فرار وی حداقل سبب شد تا در کابل، پایتخت کشور، جنگی صورت نگیرد. به این معنا که اشرف غنی و دسته حواریون وی با فرارشان، به اصطلاح از یک «جنگ بالقوه»‌ در کابل جلوگیری کردند و نگذاشتند که شهر داغ‌دیده کابل، ویران شود.

آن‌چه اما در این میان فراموش می‌شود و یا از سوی حامیان آن «متقلب اعظم» و آن «جرثومه فساد و دروغ» از نظر انداخته می‌شود و یا از سوی حامیان وی انکار می‌شود، بیش‌تر از هر چیزی ریشه در احساسات بدوی و قبیله‌ای دارد که نشانگر اوج صغارت فکری و معنوی این دسته از افراد است. من به عنوان یک ناظر اوضاع افغانستان و شاهد زنده تحولات اخیر در اوکراین، در گام نخست فرار بزدلانه اشرف غنی را که در پی آن امید‌های یک ملت سی‌وچند میلیونی یک‌شبه نابود شد و فروپاشی تمامی دم‌ودستگاه یک نظام سیاسی که به قیمت خون هزاران سرباز، زن و کودک افغانستانی و خارجی ایجاد شده بود، هیچ‌گاهی با مقاومت شجاعانه ولودیمیر زلنسکی، ارتش و مردم اوکراین نه تنها مقایسه نمی‌کنم؛ بلکه مقایسه میان این دو رویداد را به دلایل آتی، نادرست و اشتباه می‌دانم.

۱- ولودیمیر زلنسکی در انتخابات ماه اپریل سال ۲۰۱۹ میلادی در اوکراین به پیروزی رسید. او تا قبل از آن یک هنرپیشه ساده بود که از طریق سریال تلویزیونی طنزی به نام «خادم ملت» در قلب و روان‌ مردم اواکراین جا باز کرد. اشرف غنی، تحصیل‌کرده غرب بود و در سال ۲۰۰۱ بعد از این‌که نیروهای امریکایی، افغانستان را از وجود طالبان پاک‌سازی کردند، سوار بر هواپیمای غربی به کابل آمد. او با حمایت دوستانش در واشنگتن و لندن به کرسی‌های مختلف دولتی، از جمله وزارت مالیه، ریاست دانشگاه کابل و نیز ریاست برنامه انتقال مسوولیت‌های نظامی از نیروهای خارجی به نیروهای امنیتی افغانستان، گماشته شد. اشرف غنی هرچند به ادعای خودش به برکت دانش و تجربه به کرسی‌های بلند دولتی در افغانستان دست یافت؛ اما تاریخ و شاهدان زنده به یاد دارند که گمارش او در کرسی وزارت مالیه، ریاست دانشگاه کابل و بعد‌ها ریاست برنامه انتقال مسوولیت‌های نظامی، به صورت هدف‌مند از سوی حامیان غربی‌اش انجام شد تا سرانجام وی را به کرسی ریاست جمهوری افغانستان برسانند. اشرف غنی تا آخرین لحظه ریاست جمهوری‌اش نیز چونان یک دست‌نشانده عمل کرد و زمانی که مطمین شد امریکا دیگر در کنارش نیست، فرار را بر قرار ترجیح داد و باعث فروپاشی یک نظم سیاسی بیست‌ساله شد.

– ولودیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین، در پی یک انتخابات شفاف و قانونی و با حضور رقبای قدرت‌مند و باتجربه، ۷۳ درصد از آرای مردم اواکراین را دریافت کرد و به ریاست جمهوری رسید. اشرف غنی در نخستین حضور خویش در انتخابات سال ۲۰۰۹ تنها ۲.۹۴ درصد آرا را گرفت و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ در دور اول تنها ۳۲ درصد آرا را به خود اختصاص داد؛ در حالی که آرای رقیب اصلی وی، یعنی داکتر عبدالله عبدالله، ۴۵ درصد بود. زمانی که مسأله برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، تصور عمومی بر این بود که داکتر عبدالله عبدالله برنده نهایی انتخابات است. نتایج دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اما برخلاف توقع و انتظار عمومی و به دلیل تقلب گسترده‌ از سوی ضیا‌الحق امرخیل، رییس وقت دارالانشای کمیسیون انتخابات، آقای غنی را برنده نشان می‌داد. غنی در حالی که می‌دانست با آرای تقلبی برنده اعلام شده است، با لجاجت و یک‌دنده‌گی ایستاده‌گی کرد تا این‌که با مداخله امریکا و حضور جان کری، وزیر خارجه وقت امریکا، حاضر به تقسیم قدرت با داکتر عبدالله عبدالله شد و همان بود که حکومت وحدت ملی به میان آمد. پیروزی پر از تقلب اشرف غنی در انتخابات سال ۲۰۱۹ نیز بر کسی پوشیده نیست. در این انتخابات نیز او از طریق گماشته‌گانش در کمیسیون‌های انتخابات با دست‌کاری در نتایج آرا، خود را برنده اعلام کرد. این در حالی بود که مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان در جریان بود و هیچ‌یک از طرفین سیاسی، به شمول متحدان بین‌المللی افغانستان، طرف‌دار برگزاری انتخابات نبودند؛ زیرا می‌خواستند با تأخیر در برگزاری انتخابات، زمینه را برای مشارکت سیاسی طالبان در افغانستان مساعد سازند. اشرف غنی اما با تقلب گسترده نه تنها پدیده انتخابات را در افغانستان بدنام کرد؛ بلکه با این کار شانس کشور را برای رسیدن به یک روند صلح واقعی نیز به صورت جدی آسیب زد.

۳- در انتخابات سال ۲۰۱۹ اوکراین، اوضاع سیاسی و اجتماعی در این کشور پرتنش بود. طرف‌داران و حامیان روسیه و غرب یک‌دیگر را به خیانت متهم می‌کردند و هرکدام در تلاش بود تا دیگری را از میدان براند و حکومت مورد تأیید مسکو و یا واشنگتن و ناتو را در اواکراین شکل بدهد. در این وضعیت، ولودیمیر زلنسکی به عنوان یک سیاست‌مدار مردمی نقش یک چهره متحدکننده را در اوکراین بازی کرد. زلنسکی در حالی که هیچ‌گونه تجربه سیاسی قبلی نداشت، کمپاینی را به راه انداخت و از این طریق، رای‌دهنده‌گان مردد که میان حامیان مسکو و غرب تقسیم شده بودند، با همدیگر متحد شدند و او را با ۷۳ درصد آرا به پیروزی رساندند. اشرف غنی -چه در انتخابات ۲۰۱۴ و چه انتخابات ۲۰۱۹- به عنوان یک نیروی مخرب و نفاق‌افگن ظاهر شد و از برگ قومی و قبیله‌ای به نفع تقویت گروه خویش به اندازه کافی استفاده کرد. استفاده از کارت قومی و قبیله‌ای در تمام دوران ریاست جمهوری‌ اشرف غنی، بر هیچ‌کسی پوشیده نیست. از آن جمله می‌توان به سهمیه‌بندی نتایج کانکور اشاره کرد که در زمان اشرف غنی قانونی شد و یا سخنان وی را در یک مصاحبه تلویزیونی که می‌گفت، «باید در زندان‌های افغانستان توازن قومی به وجود بیاید»، هنوز حافظه جمعی ما از یاد نبرده است.

حمله برق‌آسای روسیه به قلمرو اوکراین نه تنها دنیا را غافل‌گیر کرد؛ بلکه حتا ولودیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین را نیز در موقعیت دشواری قرار داد. او تا آخرین دقایق قبل از حمله روسیه به کشورش، تمام تلاش خود را به کار بست، تا روسیه حمله نکند. همیشه از صلح و مدارا و گفت‌وگو سخن گفت و حتا از ولادیمیر پوتین، دیکتاتور روسیه با تضرع خواست که به کشورش حمله نکند. روس‌ها اما بر اوکراین حمله کردند. زلنسکی در حالی که هم فرصت و هم امکان گسترده برای فرار از کشورش را داشت، لباس نظامی بر تن کرد و در کنار مردمش ایستاد و تا این دم قهرمانانه از سرزمین، مردم و پرچم کشورش دفاع می‌کند. اشرف غنی، در شرایطی که جنگ در افغانستان به پایان رسیده بود و نیروهای طالبان اعلامیه داده بودند که وارد کابل نمی‌شوند، با بزدلی و ترس، سوار بر سه چرخبال از کشور فرار کرد و بیش‌تر از سی‌وچند میلیون انسان سرزمینش را در برابر نیروی «بدوی» و «وحشی» طالبان تنها گذاشت. او حتا شجاعت و کرامت یک مرگ شرافت‌مند را نیز نداشت تا به عنوان الگویی از متانت و غرور در تاریخ پر از شکست سرزمین ما، نامش درج می‌شد. تصور کنید که ولودیمیر زلنسکی تنها ۴۴ سال عمر دارد و اگر فرار می‌کرد/کند،‌ شاید سال‌های زیادی بتواند زنده بماند. اما اشرف غنی، در هنگام فرار ۷۲ سال عمر داشت و با توجه به سوابق صحی‌اش، ممکن چند سالی بیش‌تر عمر نکند. زلنسکی در جنگ علیه تهاجم روسیه -چه زنده بماند و چه کشته شود- به یک قهرمان ملی در تاریخ اوکراین و تاریخ جهان نامش با خطوط زرین نوشته خواهد شد. اشرف غنی اما در حالی که زنده است، نام و شخصیتش در ذهن و روان جامعه ما و در تاریخ جهان به عنوان یک بزدل، یک ترسو و یک دروغگو و متقلب درج است و تاریخ هیچ‌گاهی این «متقلب اعظم» و این «جرثومه فساد و دروغ»‌ را از یاد نخواهد برد.

با توجه به مواردی که ذکر شد، من به هیچ‌صورتی نمی‌خواهم میان یک ابرقهرمان، یک وطن‌پرست، یک سیاست‌مدار مردمی، و یک خاین، متقلب، فاسد و بزدل مقایسه‌ای انجام دهم؛ زیرا مقایسه این دو شخصیت یک قیاس مع‌الفارق است و منطقی نمی‌باشد.

نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button