همه دیدها و دیده‌ها به‌گونه حکومت‌داری طالبان دوخته‌شده است

طالبان و آزمون حکومت‌داری؛

حکومت‌داری کار دشوار است و حکومت‌داری خوب، دشوارتر. هر اندازه که ریشه حکومتی در دل مردم بیشتر بدود و پایه‌هایش در بین ملتش محکم گردد، به همان پیمانه، میزان مشروعیت و موفقیت آن بلند می‌رود؛ به‌ویژه، در شرایط کنونی که در جهانی، مشروعیت هر نظام و حکومتی با سطح رضایت مردم، سنجیده‌می‌شود. تا زمانی که حکومت‌های نوپا، نتوانند رضایت ملت خویش را به‌دست بیاورند، نمی‌تواند مشروعیت و وجاهت جهانی داشته باشد. حکومت‌ها، باید بتوانند دل مردم‌شان را به‌دست بیاورند و آن‌ها را راضی نگهدارند تا بتوانند به‌عنوان حکومت مشروع و رسمی در جهان شناخته شوند و قامت راست کنند. حکومت طالبان، نیز یک حکومت نو ظهور است. طالبان، پیش از تصاحب و تصرف قدرت، با اکثریت مردم کشور و کشورهای دخیل در قضایای افغانستان، به‌نحوی درگیر و در جنگ بود. اینک، همه نگاه‌ها از هر سو به این حکومت دوخته شده‌اند، تا ببینند که حکومت طالبان چگونه به‌پیش می‌رود. یکی از دلایلی که طالبان در محراق توجه جهان قرار دارند این است که این گروه تمام رویه‌های نظام پیشین را تغییر دادند. به‌همین‌دلیل، با وجودی که نزدیک به نه‌ ماه از قدرت گرفتن آن‌ها می‌گذرد، آن‌ها نتوانسته‌اند مشروعیت و رسمیت بین‌المللی کسب کنند.
طالبان، نقطه‌های قوت و ضعف زیادی دارد. نقطه‌های قوت طالبان را می‌توان در بخش‌های گوناگون دید. طالبان، یک‌گروه دینی است و اکثریت آن‌ها با همین عقاید خود زندگی و جنگ می‌کنند و اکثر جنبه‌های زندگی‌شان را از همین زاویه می‌بینند و بسیار ساده می‌توانند خود را برای عقایدشان فدا کنند و به آن افتخار هم کنند. اگر این پوتانسیل طالبان، در سطح کلان ملی برای نظام و کشور استفاده شود، می‌تواند در استحکام پایه‌های امنیتی و نظامی کشور مفید واقع شود. دیگر نقطه‌ی قوت طالبان این است که آنان از یک جایگاه رهبری می‌شوند که در سطح کلان، به آنان اجازه‌ی تجزیه به گروه‌های متعدد را نمی‌دهند؛ هرچند که آنان یک دسته‌ی واحد نیستند و در درون گروه‌ خویش مشکلاتی دارند؛ ولی بازهم به ظاهر، زیاد این مشکلات و تفاوت دیدگاهای‌شان را نشان نمی‌دهند. در واقع نیرومندترین ویژگی آن‌ها همین است که آن‌ها یک‌پارچه و با اتحاد عمل می‌کنند. اگر طالبان بتوانند این دایره را وسیع‌تر بسازند، اگر رهبری طالبان یک فرمان و دستور رویه باز و متساهلی را نسبت به‌مردم صادر کند و با مردمی‌که شامل گروه طالبان نیستند، نیز با تسامح و نرمی رویه‌کند، گراف هراس مردم از حکومت طالبان پاین می‌آید.
اما نقاط ضعف طالبان هم زیادند. از آن جمله یکی این است که آن‌ها نمی‌توانند در شیوه‌ی سیاست‌ورزی‌شان از تسامح و تساهل بیشتر کار بگیرند. آن‌ها به غیر از گروه و باورهای خود، مردم دیگر و باورهای‌ دیگر را برنمی‌تابد. حقوق زنان را به اساس باورهای خود می‌خواهند رعایت کنند. معارف را به اساس باورهای خود تعریف می‌کنند. آزادی بیان را به اساس پندارهای خود چارچوب‌بندی می‌کنند. ارزش‌های فرهنگی و زبانی را با معیار فرهنگ و زبان خود می‌سنجند. اداراه‌های دولتی را به افراد گروه خود تقسیم می‌کنند. این‌ها همه نمایان‌گر عدم تساهل و تسامح در سیاست و رویکرد تنگ‌نظرانه آن‌ها است. در کشورهای چند ملیتی و چند فرهنگی، اگر تعامل و تساهل نباشد هیچ گروهی موفق به دوام کشورداری تا زمانه‌های دورو دراز نیستند.
اگر طالبان یک سلسله ارزش‌های مردم را برای آن‌ها باز گردانند، می‌توانند دل مردم را به دست بیاورند. مردم کشور دوست دارند فرزندان‌شان درس بخوانند؛ چه دختر و چه پسر. در سال‌های اخیر، مردم به مکاتب و معارف رو آوردند و نهادهای آموزشی تنها نبض تپنده‌ افغانستان در این سال‌ها بوده است. آزادی بیان دیگر دست‌آوردی است که مردم افغانستان داشته است و آنان نمی‌خواهند این آزادی از آن‌ها گرفته شود و جامعه‌ی‌شان بدون زبان بماند. حقوق زنان یکی از مسایل مهم برای مردم کشور و جامعه‌ی جهانی است. زنان نیم جامعه است و محدود کردن آن‌ها در چارچوب خانه و کارهای درون خانه به دور از حق انسانی آن‌ها است. از آن‌جا که افغانستان یک کشور چند ملیتی است مردم دوست دارند همه چهره‌ی‌شان در نظام و حکومت ببیند. تجربه‌ها نشان داده است که نظام‌ها و حکومت‌های تک‌قومی یا تک‌گروهی در افغانستان دوام نیاورده و خیلی زود شیرازه‌ی چنین حکومت‌هایی از هم پاشیده است.
حال، همه دیدها و دیده‌ها به‌گونه حکومت‌داری طالبان دوخته‌شده است. تمام کارکرد و رویه و التزام شان در قبال مردم، مورد توجه است. دیده‌شود که طالبان چقدر می‌تواند، در شیوه حکومت‌داری و رویه با مرد‌م‌، تغییرات مثبت و اعتمادبرانگیزی را از خود شان به‌نمایش گذارد.

Back to top button