قصههای دردناک مهاجرت
جاری شدن سیل مهاجرت و سرنوشت فلاکتبار هزاران جوان کشور:
شمار زیادی از جوانان دایکندی که جهت کارگری به ایران سفر کردهبودند، دوباره برگشت کردهاند.
پس از آغاز حاکمیت طالبان، بیشتر از جوانان ولایت دایکندی مثل اکثر ولایات کشور، به دلیل فقر و هراس از طالبان، به کشورهای خارج به خصوص ایران دست به مهاجرت زدند.
حالا اما کسانی که راهی کشور ایران شدهاند میگویند از ایران و مرز دو کشور برگشت داده میشوند.
محمد با یک گروه ۶ نفری از منطقهاش، طی چند ماه سه بار خود را در سر مرز ایران- افغانستان رساند، اما توسط نیروهای طالبان اجازه نیافت وارد خاک ایران شوند.
او به تازگی نیز این کار را کرد؛ اما بار دیگر از خاک ایران توسط نیروهای ایرانی برگشت داده شدهاست.
محمد حالا در ولسوالی جاغوری غزنی رفته و به سختی کارگری میکند. او علاوه میکند که تمام پول و خرچ سفرش تمام شده و نمیتواند دوباره اقدام به سفر کند. به گفتهی او “غم نان و نبود کار” او را مجبور کرده تا هر دری را جهت یافتن کار بزند.
با این همه شماری دیگر که ایران رسیده میگویند که کار کم است و به سختی میتوانند کار با مزد کم پیدا کنند.
محمدعلی همراه با صدها جوان دیگر از ولایت دایکندی راهی ایران شدهاند؛ او از حدود ۱۰ روز به این طرف زیر نظر قاچاقبر در یکی از ولایتهای ایران بسر میبرند.
او حالا امیدوار است که از خطرات بازگشت رد شده اما علاوه میکند که اکثریت همسفرانش از مرز دوباره برگشت داده شدند.
محمدعلی قصهی دردناکی از این سفرش دارد: ” در خانه خرچ و خوراک تقریبا تمام شده بود، دکاندار هم قرض نمیداد مجبور شدم از خانه فرار کنم بدون این که خانواده ام خبر شود.” او علاوه میکند که از دایکندی تا ولایت نیمروز که چند شب در راه مانده بود بدون غذا فقط با نان خشک سفرش را ادامه داده است. او تصریح کرد که در نیمروز اما غذا اجباری بود و مسافرخانهها غذایش را به زور میداد و پول میگرفت از اینرو پول کم که قرض برای سفر خرجش گرفته بود، نزدیک بود تمام شود. از سوی دیگر محمدعلی تاکید میکند از این که بار اول بود برای تقریبا یک روز رفقایش را گم کرد و از رفتن ناامید شده بود، اما بالاخره پیدا کرد.
او میگوید تعداد زیادی از مهاجرین یا از سر مرز برگشت داده میشوند یا هم از پاسگاههای ایران رد مرز میشوند.
همچنین محمدعلی میگوید که تعدادی در سر مرز کشته و یا زخمی میشوند. او افزود: “راه بسیار خطرناک است و ما مجبوریم چون از گرسنگی میمیریم.”