زنان و روزهای سیاه عزلت نشینی

نویسنده: مریم وفا
افغانستان و نسل امروز به ويژه زنان جامعه که در بيست سال گذشته با فراهم شدن بستر آموزشي و فعاليت‌هاي آزاد ناشي از حضور جامعه جهاني و شکل‌گيري نظام‌هاي دموکراتيک، مدني و مردم‌سالار توانستند به آموزش‌هاي عالي دست يابند و در ميدان‌هاي سياست، فرهنگ و اجتماع اعلام حضور کنند. اکنون در پي حاکميت طالبان بر افغانستان  از بيم شلاق اين گروه به انزوا رفته و عزلت‌نشيني پيشه کرده‌اند.

پس از سقوط افغانستان به دست طالبان شوک عجيبي در ميان شهروندان افغانستان ايجاد شد که تاکنون هم ادامه دارد. تحولات اخير کشور بر روح و روان تک تک افراد جامعه مخصوصا زنان تأثيرات خود را داشته و برون‌رفت آن در رفتار مردم به وضاحت ديده مي‌شود.

آن‌چه که در ماه‌هاي اخير بيشتر از همه خود را نشان داده رفتار طالبان نسبت به زنان است. طالبان حضور زنان را در بسياري از فعاليت‌هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و آموزشي با چالش مواجه کرده است. مکاتب دختران در بسياري از ولايات عملا تعطيل شده و زنان فعال در عرصه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و رسانه‌ها بي‌کار و خانه‌نشين شده است.

پيدايش اين مشکلات براي اين قشر از جامعه بسيار سخت و با واکنش‌هايي به همراه بوده است. اما سواي بحث مطالبه‌گري زنان، از جنبه روحي و رواني هم زنان افغان امروز حال خوشي ندارند.

با آن‌که زنان جامعه افغانستان وضع محدوديت‌ها و ممنوعيت‌هاي دوران حاکميت طالبان را به تجربه گرفته‌اند و درک درستي از تکرار اين وضعيت دارند، اما نسلي که چند سال پيش و پس از حضور جامعه جهاني با سرنگوني رژيم طالبان به دنيا آمده و طي دو دهه اخير با فضاي دموکراتيک و باز خو گرفته‌ است، توان تحمل فضاي بسته با خصلت استبدادي و ماهيت زن‌ستيزانه را ندارد.

زنان افغانستان به عنوان افراد فعال جامعه براي تصميم‌گيري‌هاي خورد و بزرگ در سرنوشت حکومت و جامعه خود را شريک مي‌دانند، اين تنها «حقوقي» نيست که براي زنان انعام داده شود بلکه حق مشروع انساني‌شان است که از طرف مردان جامعه در طول تاريخ به اشکال مختلف صلب شده، مردان هميشه براي پايمال کردن حقوق زنان از هيچ نوع ظلم و بي‌عدالتي دست‌بردار نبوده‌اند، در حالي‌که تجربه‌ها در عرصه‌هاي مختلف نشان داده که زنان فعال‌تر و تخصصي‌تر در تمامي عرصه‌ها نسبت به مردان موفق‌تر بوده‌اند. از معمولي‌ترين فعاليت که همانا فراگيري علم و دانش تا بزرگ‌ترين آن‌که همانا حکومت‌داري است.

اين نسل که با آرزوهاي بزرگ و اميدهاي سترگ براي سهم‌گيري در توسعه و پيشرفت جامعه تا مقاطع کارشناسي و کارشناسي ارشد و بالاتر از آن آموزش ديده‌اند، اکنون متاسفانه در پي حاکميت طالبان نسبت به آينده تاريک و ناروشن خود نااميد شده‌اند.

چرا هميشه زنان را در تصميم‌گيري‌ها در حاشيه قرار  مي‌دهند؟
چرا استعداد زنان را هميشه سرکوب مي‌کنند؟
هم‌اکنون شمار زيادي از زناني که در ولايات، ولسوالي‌ها و مناطق روستايي به عنوان آموزگار، کارمند صحي و ديگر بخش‌هاي نهادهاي حکومتي و غيرحکومتي مصروف عرضه خدمات بودند، در پي حاکميت طالبان شغل‌هاي خود را از دست داده‌اند.

مردم مي‌گويند که فضا در مناطق زير حاکميت اين گروه به شدت بسته و استبدادي است و مردم از بيم طالبان نمي‌توانند در مورد برخوردهاي خشونت‌آميز، قطع فعاليت نهادهاي دولتي و غيردولتي، افزايش بي‌کاري، فقر روزافزون و بر هم خوردن روال عادي زنده‌گي اظهار نظر کنند.

وضع محدوديت‌هاي سنگين بر گشت‌وگذار، آموزش و کار زنان نفي کامل ارزش‌هاي مدني، دموکراتيک، حقوق بشري، هژموني قومي، خشونت‌خواهي و تمرکز اين گروه براي رسيدن به قدرت از راه جنگ با بسياري از قرأت‌هاي ديني جوامع اسلامي ناسازگار است.

گروه طالبان در مواجهه با ارزش‌هاي مدني و دموکراتيک از درِ خشونت وارد شده‌اند، در حالي که شماري از کشورهاي اسلامي مانند مالزي، اندونزي و ديگر کشورهاي اسلامي تلاش دارند به جاي برخورد خشونت‌آميز و قهري با ارزش‌هاي مدرن از راه گفت‌وگو ميان ارزش‌هاي ديني و مدرن آشتي برقرار کنند و بناي حکومت‌هاي دموکراتيک ديني را پي‌ريزي کنند.

اگر روايت‌ها و قرأت‌هاي ديني با ارزش‌هاي مدني و مدرن مانند دموکراسي، آزادي، کثرت‌گرايي، حقوق بشري و ساير ارزش‌هاي مدني ديگر وارد گفت‌وگو نشود، استفاده از ابزار خشونت براي مواجهه و مقابله با اين ارزش‌ها، نزاع‌هاي سنگين و خشونت‌هاي خونيني را به دنبال خواهد داشت و يا منجر به انزواي انديشه ديني از صحنه‌هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي خواهد شد.

با آن‌که در جامعه اسلامي افغانستان مردم پايبند همه اصول و قواعد اسلامي‌اند و بي‌آن‌که طالبان چيزي بگويند، مردم احکام دين را رعايت مي‌کنند، اما اين گروه طي اعلاميه‌هايي از مردم خواسته‌اند که براي اداي نمازهاي پنج‌گانه به جماعت حاضر شوند، زنان بدون حجاب و محرم شرعي از خانه بيرون نشوند، مردان بايد ريش بگذارند و مسايل ديگري از اين دست را به گونه مطرح کرده و جدي گرفته‌اند که از ديدي طالبان انگار جامعه افغانستان تا هنوز مسلمان نبوده‌اند.

ادعاي حقانيت طالبان براي درک درست اين گروه از دين و باطل خواندن انديشه ديگران به ويژه در زمينه حقوق زنان در صورت به کرسي نشستن مدعيات طالبان در مذاکرات صلح، فضاي زنده‌گي را براي زنان تيره و تار خواهد ساخت.

براي زناني که آموزگارند، پيام‌رسانان صحي‌ هستند و در ديگر نهادهاي حکومتي و غيرحکومتي مصروف کارند نهايت دشوار خواهد بود که در درازاي روز کاري مردان خانواده را به عنوان محرم شرعي با خود به دفتر و محل کار ببرند.

مشروط ساختن فعاليت‌هاي اجتماعي و اقتصادي زنان به داشتن محرم شرعي براي اين است که زنان از چهار ديواري خانه بيرون نشوند. افزون بر آن، در مناطق روستايي و ولسوالي‌هاي دوردست که بخش بزرگي از زنان به فعاليت‌هاي کشاورزي و دام‌داري مصروف‌اند، در پي حاکميت طالبان بر اين مناطق و ولسوالي‌ها ناگزيرند که در گرماي تابستان با پوشيدن چادري مواشي خود را به چراگاه ببرند و زمين‌هاي کشاورزي را خيشاوه کنند.

در جامعه افغانستان طي بيست سال گذشته زنان و مردان زيادي به گونه مستقلانه در توسعه اجتماعي، سياسي و اقتصادي نقش اساسي داشته‌اند و در پي فراهم شدن فرصت‌هاي کاري براي زنان، زنان زيادي به خود بسنده‌گي اقتصادي و رهايي از وابستگي به مردان رسيده‌اند، اما با تصرف طالبان در شمار زيادي از ولسوالي‌ها و مناطق افغانستان عقربه ساعت برخلاف انتظار زنان چرخيده و آنان را اکنون در تنگناي زنده‌گي و انزواي نفس‌گير اجتماعي قرار داده است.

Back to top button