تبعيض جنسيتي، حق‌تلفي و حق‌خوري تا گلو

تبعیض جنسیتی به معنای نبود تساوی زنان و مردان در برابر امکانات و فرصت‌ها است. نابرابری جنسیتی، زنان را به‌عنوان نیمی از جمعیت از فرصت‌ها و امکانات محروم ساخته است. یکی از ابعاد تبعیض جنسیتی، تبعیض در آموزش است، در حالی‌که آموزش از عوامل مهم و اثرگذار بر اشتغال، رفاه  و سلامت جامعه است.
تبعیض جنسیتی به دو نوع صورت می‌گیرد: جنسیت‌زدگیِ خصمانه به شکلِ سلطه‌جوییِ، مردسالاری و باورهای تحقیرآمیز، خود را نشان می‌دهد، موضوعِ مرکزی آن صراحتاً این است که مرد جنسِ برتر است و باید قدرت را در اختیار داشته باشد. به عبارتِ دیگر همان نگاهی که زن را «ضعیف» می‌بینند.
جنسیت‌زدگیِ خیرخواهانه نگاهی ملایم‌تر نسبت به زن دارد و زن را موجودی زیبا و شکننده می‌بیند که گویا از او حمایت شود. با این حال، زنان در این نوع باید همان نقش‌های محدود و کلیشه‌ای را بپذیرند و دنباله‌رو باشند. به عبارتِ دیگر؛ همان نگاهی که زن را «جنسِ لطیف» می‌بیند. بهترین نمونه برای جنسیت‌زدگیِ خیرخواهانه، تصویرکردنِ زنِ ایدئال به‌عنوانِ همسر، خواهر و مادر است. افرادی که چنین نگاهی دارند، به زنان زیاد کمک می‌کنند و با آن‌ها روابطِ صمیمانه و دوستانه دارند. جنسیت‌زدگیِ خیرخواهانه نگاهی مثبت‌تر از جنسیت‌زدگیِ خصمانه به زنان دارد.
بیشترین تمایزات میان افراد در همه جوامع همان تمایزاتی است که تحت عنوان تفاوت‌های جنسی و جنسیتی شرح داده می شود. ساختارها و نهاد‌های جوامع و فرهنگ جامعه بشری به‌طور عموم و خاصتا جوامع شرقی به گونه‌ای هستند که با مفهوم مردانگی انس بیشتری دارند. و بیشتر برای پرورش مردان و رشد شخصیت آنان مساعد هستند، به‌شکلی‌که می‌شود گفت کاملا هویت مردانه دارند. ولی برعکس در برابر زنان به گونه‌ی منفی برخورد می‌کنند. و ساختارها بگونه‌ای هستند که به زنان کم‌تر اجازه داده می‌شود تا به موقعیت‌های عالی و مدیریتی جامعه نایل شوند. به گونه‌ای نامریی زنان را از رسیدن به‌ جایگاه‌‌های اقتصادی، سیاسی و مدیریتی مانع می‌شود. این مشکل در کشورهای عقب مانده به مراتب بیشتر است. خاصتا در کشورهایی که تا هنوز درگیر سنت هستند، زنان بیشتر با فرهنگ مردسالارانه رو‌به‌رو هستند و قربانی می‌دهند. افغانستان نیز از این گونه کشورها می‌باشد که فرهنگ حاکم در آن و ساختارهای مسلط آن به شدت مردانه و زن‌ستیزانه هستند. فضای موجود عرصه را برای پیشرفت و ترقی زنان دوشادوش مردان، سخت می‌سازد.
در کشور‌های سنتى فاصله بین زنان و مردان که شگاف بزرگ میان مرد و زن به شکل ژرف و عمیق بیشتر است؛ دو عامل دارد: منابع قدرت در حوزه سیاسى و حوزه اقتصادی. طبق ایدیولوژى جنسى در جامعه ما بیشتر این دو حوزه به مردان تعلق مى‌گیرد و سهم زنان  در این دو حوزه ضعیف است.
راهکارها در زمینه نقش مساویانه زنان و مردان  در جامعه را می‌توان این گونه در تیرس کاهش تبعیض جنسیتی قرار داد: رشد و ارتقای دانش و سطح توانمندى زنان در عرصه‌هاى مختلف، علیه زنده‌گی تبعیض‌آمیز، ایجاد نهادهاى مدنى زنان و حمایت از تمام حقوق و آزادى‌هاى زنان در چوکات قانون؛ به منظور تامین عدالت اجتماعى و عرضه خدمات اجتماعى اعم از حق تحصیلات، حق ازدواج، حق طلاق با حفظ حق اولاد، حق مشارکت حق آموزش و توجه جهت رشد استعداد‌هاى زنان در تمام بخش‌ها می‌باشد.
زنان جامعه باید خود به دنبال قوانین شفاف در پیوند با توانمندی‌های خود و سیستم حاکم  با استفاده این توانمندی‌ها باشند. در غیر آن حق داده نمى‌شود، حق باید گرفته شود که نقش خود زنان جهت دستیابى به حقوق‌شان ارزنده است.
منابع: بامداد مقاله سیاسی و گزارش‌های ضد تبعیض جنسیتی

Back to top button